بیدل عمری بگذشت و خبر از خویشتنم
تاچه آمدزپس وپیش به این پاره تنم
درخیالم بگفتم به جهان صدها بیت
چو گذشت عمر به امید شکست این بدنم
با صدافسوس بدین شعرنظرکردم لیک
سایه خویش بدیدم که بشکل زغنم
چشم شهلا رخ زیبا قدچون سرو شکست
پشت تابیده من گشت به شکل لگنم
موی افشان که به هرتاردلی رامیبرد
برف پیری به گرفتش به رنگ کفنم
صورت ماه که بر یاسمنم می خندید
گردپیری زده چین بر من و بر پیرهنم
لب چون غنچه که عطر نفسم می پاشید
همچو مرداب فرورفته بگندیده تنم
من همان راه زن غنچه باغت بودم
لیک امروز بخشگیده ی دشت ودمنم
دل و دینم زهوسهای شما رفته به باد
رحمت آرید که من بیدل خونین جگرم
ای عزیزان به هوس کوس بزرگی نزنید
یادتان رفت که بودم ترانه سرای وطن وطنم
من بیدل که گذشتم زتمنای هوسها وکنون
آتش حسرت و آه است سزای بدنم
نظر 15
-
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 21 تیر 1394 14:46
سلام بسیارزیبا بوداما لطفن دیگه غمگین ننویسید شما همیشه محبوب دلهاییدزنده دل وجاودان بمانید
-
اله یار خادمیان 21 تیر 1394 17:23
سلامو درود عرض ادب موفق و موید باشی بزرگ بیدل ِ اهل دل سربلند و بر فراز باشی
-
طارق خراسانی 21 تیر 1394 17:48
با سلام و هزاران درود به استاد مسلم شعر و موسیقی سرزمینم
حضرت استاد هر کس در مراحلی از زندگی وظایفی دارد که اگر خوب به انجام برساند خاطرات او همیشه زیباست.
مانند حضرتعالی که روزگاری تمام تلاش خود را برای نواختن معطوف کرده اید و قطعن الان هم ساز را دست بگیرید
پیر و جوان مدهوش هنر آسمانی شما خواهد شد.
کاش آقای حسینیان بودند تا ایشان از شما برای ما بیشتر می گفتند. راستی دلم برایشان سخت تنگ شده است.
من مصرع به مصرع شعر زیبای شما را خواندم و متوجه شدم این ابیات بدون اشک و فریاد درون مقدس تان بر روی کاغذ نیامده است.
موی افشان که به هرتار... دلی رامیبرد
برف پیری به گرفتش... به رنگ کفنم
صورت ماه ... که بر یاسمنم می خندید
گردپیری زده چین بر من و بر پیرهنم
چقدر زیبا چقدر با قدرت هنری این حالات را بیان فرموده اید بله من هم مانند شما عمری را گذرانده ام و می فهمم شما چه می فرمایید.
خدا کند جوان ها قدردان بزرگان هنرمند خود باشند.
خدا کند فرزندانتان سلامت و قدر این پدر مهربان و هنرمند را بدانند.
خدا کند روزی بیایم و دست و دهان و قلم و تار شما را ببوسم.
خدا کند 120ساله شوی استاد
آمین
در پناه خدا
-
کرم عرب عامری 21 تیر 1394 20:20
هرگز هرگز
سر انجام
با شما بدرود نخواهم گفت
بگذار مرگ مرا چون طفلی بازور از شما جدا کند.
درود بر بیدل عزیز درود
-
دادا بیلوردی 21 تیر 1394 22:53
درود بر جناب بیدل بزرگوار
احساس و طبعتان همیشه جوشان
و عمرتان جاویدان -
یاسر شفیعی ( تائب ) 21 تیر 1394 23:01
سلام و دورد مهربان شاعر عزیزم برادر بزرگوار
طاعات قبول استاد ارجمندم
به به چه عتاب نامه ای و چه گلایه ای از روزگار بود مرحبا بسیار زیبا بود.
و قابل تامل و بحث لذت بردم درودتان باد مهربان
بر این شدم بداهه ای ناقابل تقدیم محضر حضرتعالی تقدیم کنم .هرچند معیوب و ناقص خود عفو کنید به
بزرگواری .
موی سپید از سر ِ پیری نبود..... ، بال شکسته از اسیری نبود
موی سپید و بالم از تو شکست ،بهر عبور از تو مسیری نبود
(تائب )
و اینکه هیچ گلی شاداب و هیچ رودی دائم در جریان و گردش نخواهد بود و ماند .
روی رنگ پریدگی خواهد و خشکیدگی
قلموی روزگار برفی میکند سیاه مشق موی مردان و زنان زیبا روان را گریزی نیست از این چنگال تقدیری
برایتان شادی سلامت و تندرستی و عافیت آرزومندم دوست عزیز
ببخشید حدیث بسیار شد نازنین برادرم
حق یار و نگهدارتان مهربان شاعر دانا -
بهناز علیزاده 22 تیر 1394 00:31
درودهاا بر شما استاد بیدل گرانقدر بسیار زیبا سرودید انشالله سلامت و شاد باشید،
-
هما تیمورنژاد 22 تیر 1394 11:38
هزاران درود بر شما استاد بیدل بزرگوار
حظ وافر بردم از خواندن شعر نابتان
تلخی اش را بسیار دوست داشتم هر چه تلختر بهتر
-
-
علی اصغر اقتداری 23 تیر 1394 10:26
سلام بر بیدل عزیز
منهای بعضی پرش های وزنی که به سادگی رفع می شوند گلایه نامه ی دل چسبس بود ازروزگار -
منیژه رستم پور 23 تیر 1394 23:31
سلام استاد
اشک من که در او مد وقتی شعرتون رو خوندم تصویر نو جوانی تا امروز رو مرور کردم حیف زود گذشت وقدرش را ندانستم -
کریم لقمانی سروستانی 24 تیر 1394 14:47
سلام استادمنوچهری عزیز
احساسی دلنشین درسروده ای ناب .زیبا وارزشمند
دست گلتان بی بلا
بسیار زیبا
شادزی -
مجتبی جلالتی 10 فروردین 1399 18:10
با هزاران درود
استاد گرامی سروده دلنشین تان را خواندم.
تازه گی و طراوتی دلنواز در خودش داشت.
قلم توانایتان را می ستایم و در انتظار شما در صفحه کوچکم هستم.
مقدمتان گلباران
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اشرف السادات کمانی
-
narges omidi
-
علی احمدی
-
گوهر قوامی
-
فرزاد الماسی
-
مریم عرفانیان
نقد 1
حسین دلجویی 22 تیر 1394 06:32
چشم شهلا رخ زیبا قدچون سرو شکست
پشت تابیده من گشت به شکل لگنم
موی افشان که به هرتاردلی رامیبرد
برف پیری به گرفتش به رنگ کفنم
فدای اون چشم شهلا و رخ زیبا و قد چون سروت ، نازنین داداشم..
سلااااام عزیزدلم...
قربون اون موهای پیچ پیچ شکن در شکنت برم که مث لکه ی ابر سیاهی قسمتی از مهتاب صورت ماهتو پوشونده بود و کنار آغاسی و رضا بیک ایمانوردی داشتی ترانه میخوندی
نبینم آیه ی یاس و غم بخونی ، خان داداشمااااااا...
این «موی افشان» برف پیری نیست عزیزم
که تک تک تارهای سوسنبر صفتش رشته های تجربه اند و عشق
که تک تک عاشقان بهروزی و طالبان طریقت عرفان و راهیان راه رستگاری و کامیابی در زندگی و رهجویان وادی خوشبختی بایستی بیان و ازشون کسب دانش و تجربه و عشق آفرینی کنند...
این دکتر حامد عزیز و مینا بانوی نازنین کجا بودند که اجازه ی تایید اتوماتیک سیستم سایت رو صادر فرمودند که با تاییدش ،شما اشک مارو دربیاری و کاروان دل شکنی برای من و دوستدارانت راه بندازی؟؟؟..
باشه ، دکترحامد جان ، یکی طلبت خان داداش ...
تو که همیشه هوای بیدلو داشتی مومن..
بیدل گلمممممم...؟
مخند ای نوجوان زنهار بر موی سپید ما
که این برف پریشان بر سر هر بام می بارد..
امید که پیوسته شاهد شادی دل و سلامتی روح و روان و جسم و ناظر خوشبختی در تکام احوال و ایام و ساعات و لحظاتت باشیم
تا باد چنین بادا... جمیعا بگن ایشالله
گر چه در بزم تو پروانه ی شعر و سخنم
باز شرمنده ترین یوسف یک پــیرهـنم
.
دهلی چشم تو طوطی صفتم داشته است
ورنه بی آینه ات مرغــک گنگ چمنم
.
آنقدر یاس نگاه تو به شـعرم جان داد
که پس از مرگ دمد باز گُلت از کفـنم
.
باز ای سبــزترین واژه بیا قافیه باش
تا غزل بشکفد از خاطر دشت ودمـنم
.
من همانم که به هر پرسش برزخ با عشق
باز هم نام تو را می شنوند از دهـنم
.
مهر تو آمده با شیر و به جان خواهد شد
همچو عـشقی که سرشتند به مهر وطنم
.
بعد مرگم بدنم جای بلــــندی ببرید
تا مـگر باد برد در وطـنم خاک تـنم
حسین دلجووو