3 Stars

ابرها با من صحبت می کنند

ارسال شده در تاریخ : 26 خرداد 1397 | شماره ثبت : H946363

ابرها با من صحبت می کنند
ریل ها
حرف های مشدّد می زنند
و صخره ها
که در بازار باد
همیشه تماشاچی
جرأت دارند مگر
مگر جرأت داریم
آن ها که ریل اند و ریل اند و ریل اند
و ما که برای آه احترام زیادی قائلیم
پس
قوطی کبریت
دسته گلی بود
به چه زیبایی!!
اگر زمان تعریف خودش را از خودش عوض می کرد
تصورات من چرا واقعیت ندارند؟!
از تو
چون بسیار کوتاه اند؟!
چون فقط در سطح پنهان اتم های مغز اتفاق می افتند؟!
باشد
واقعیت نبودن تو با من
مگر چند سال طول می کشد برای کهکشان
در ذهن های هندسی
عرض رنگ گل
در ارتفاع سکوت
مساوی ست
با . .
عطر
من همیشه یک بُعد از تو را کم می آورم
یا بر کاغذی یا در عکس
یا در کاغذی یا بر عکس
وقتی می نویسم
وقتی تماشا می کنم
کلمات
چشم های ریخته ی من اند
مواظب مورچه هایی که ناگهان میان خوشه های پیراهنت
باش
برگ های زیادی از درختان پروانه شده اند
برگ های زیادی
که شاعران هرگز نسروده اند
فوتم کن
می خواهم موهای نقره ای¬م را تماشا کنم
از سرزمین لحظه ام
لحظه
به لحظه
هر کدام خانه ای از ما ساخته اند در خیابانی که قدم زده ایم
متنفرم از جاودان بودن
متنفرم
می خواهم پیشتر بیایم
اما
پرواز پیکسل های چتر
یقه
و انگشت هایم
یعنی وقت تمام است
کاغذی زنبیلی از من به جا می ماند
و میوه هایی که دیر یا زود
مرا صدا بزن
صدا بزن مرا
در تمام آن خانه ها هستم
پشت تمام آن پنجره ها
روحی که از پشت صفحه ی شطرنج با انگشت های کشیده ات صحبت می کند
مگر جرأت دارند
مگر جرأت داریم که در بودن خود شک کنیم
چقدر دروغ؟!!
حتی بادکنک های کودکی
شفاف تر از سطرهای درخشان آنان اند
اشک های سوزنی ام را نگاه کن!
من
یخ بسته ام
هر صفحه ای که بسته می شود
کسی در آن می میرد
اما جرأت داشته باش
و برو
قاتل ماییم که می نویسیم
چقدر از خود
خود به جا گذاشته ایم
مثل درختی که گیسوانش را گرفته است و در بادها می دود
مثل قطاری که فقط
به رفتنی دیگر می رسد
[طوری می نویسم که بتوانی دل بکنی
از چوب]
سنگ
کاغذ
قیچی
سنگ که کلمه، کاغذ که تو، قیچی که من
بی خیال!
نگران اشکال گمشده ات نباش
او که برمی گردد
همیشه فردا می آید
و ما امروز

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 145 نفر 236 بار خواندند
صدرالدین انصاری زاده (12 /05/ 1400)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا