- شاعران
- پژمان خلیلی
- دفتر شعر شَه شَه ِ
- شعر خواب و بیداری | پژمان خلیلی | شعر ایران
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
خواب و بیداری
ارسال شده در تاریخ : 27 اردیبهشت 1400
| شماره ثبت : H9416534
خواب ها ظَریف بر بیداری مان فآئق آمدند
_ مُماس بر روح واره شدن مان
گویی!
_زنجیروار ، قائل برگشآیش شان می گردیم
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (27 /02/ 1400) | پژمان خلیلی (27 /02/ 1400) | مهستا راد (27 /02/ 1400) | کاظم قادری (27 /02/ 1400) | علی آقا اخوان ملایری (27 /02/ 1400) | محسن جوزچی (27 /02/ 1400) | کیوان هایلی (28 /02/ 1400) | کرم عرب عامری (28 /02/ 1400) | علی احمدی (28 /02/ 1400) | کاویان هایل مقدم (28 /02/ 1400) | محمد رضا درویش زاده (28 /02/ 1400) | فائزه مومیوند (28 /02/ 1400) | محمد مولوی (29 /02/ 1400) | بابک قدمی واریانی (30 /02/ 1400) |
رای برای این شعر
امیر عاجلو (27 /02/ 1400) مهستا راد (27 /02/ 1400) علی آقا اخوان ملایری (27 /02/ 1400) کرم عرب عامری (28 /02/ 1400) علی احمدی (28 /02/ 1400) محمد رضا درویش زاده (28 /02/ 1400) محمد مولوی (29 /02/ 1400)
تعداد آرا :7
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ایرج قبادی
در09 /02/ 1341 -
Moslem Ahangari
در09 /02/ 1399
نظر 12
امیر عاجلو 27 اردیبهشت 1400 20:55
درود بر شما
پژمان خلیلی 27 اردیبهشت 1400 21:15
merci à vous
پژمان خلیلی 27 اردیبهشت 1400 21:27
نشان عشق در بیگانه هستی
کمی خوابی کمی دیوانه هستی
نمی دانم کجایی در چه حالی
ولی حتمی غمی, در سینه هستی
کما فی السابق ار می ایی ای عشق
ندای منتظر در چشمه هستی
نگارا در به در در درگه ات زار
کنارغامضان افسانه هستی
نمی پندارمت در هر تخیل
تو واقع در به در بی خانه هستی
همیشه پای تو می سوزم اما . . .
درون انفراد پیمانه هستی
عذاب می رسد بر لفظ ات حتی
در اعجاع رسیدن حفظه هستی
نمی دانم ولی می خواهی از ما
به امید رسیدن صامت هستی
امانا پند هر کس را شنیدم
تو باز هم حلقه ی بیوسته هستی
نمی خواهم ولی می خواهی و باز
تو عشقی عشق و بر عِشقانه هستی
پژمان خلیلی 27 اردیبهشت 1400 21:39
نام شعر: همیشه پای تو می سوزم اما . . .
نشان عشق در بیگانه هستی
کمی خوابی کمی دیوانه هستی
نمی دانم کجایی در چه حالی
ولی حتمی غمی, در سینه هستی
کما فی السابق ار می ایی ای عشق
ندای منتظر در چشمه هستی
نگارا در به در در درگه ات زار
کنارغامضان افسانه هستی
نمی پندارمت در هر تخیل
تو واقع در به در بی خانه هستی
همیشه پای تو می سوزم اما . . .
درون انفراد پیمانه هستی
عذابی می رسد بر لفظ ات حتی
در اعجاع رسیدن, حَفظهِ هستی
نمی دانم ولی می خواهی از ما
به امید رسیدن صامت هستی
امانآ پند هر کس را شنیدم
تو باز هم حلقه ی بیوسته هستی
نمی خواهم ولی می خواهی و باز
تو عشقی عشق و بر عِشقانه هستی
کرم عرب عامری 28 اردیبهشت 1400 00:35
درودها و خسته نباشید
پژمان خلیلی 28 اردیبهشت 1400 18:52
ممنونم
علی احمدی 28 اردیبهشت 1400 08:45
احسنت لذت بردم والامقام
پژمان خلیلی 28 اردیبهشت 1400 18:52
ممنونم
کاویان هایل مقدم 28 اردیبهشت 1400 09:30
خواندم شما را
پژمان خلیلی 28 اردیبهشت 1400 18:53
ممنون که مورد خوانش تان قرار گرفتم
فائزه مومیوند 28 اردیبهشت 1400 23:19
درود جناب خلیلی
لذت بردیم
مانا باشید و بسرایید
پژمان خلیلی 29 اردیبهشت 1400 19:32
ممنونم