روزی

نظر 12

• 

  زهرا نادری بالسین شریف آبادی   21 شهریور 1394 01:38

  درود بربلندای اندیشه وتعهدقلمتان متمتع شدم مانا ونویسا مانید
  • 

    علیرضا امیرخیزی   21 شهریور 1394 15:47

    سلام خانم نادری گرامی
    ممنونم از حضور ارزنده و بزرگواری انگیزاننده تان . سپاس
    پاینده باشید و شاد
• 

  کرم عرب عامری   21 شهریور 1394 02:45

  آفرین استاد
  
  دیگر در سرزمینمان مفهوم کار وتلاش ازبین رفته و کار مال تراکتور جهانی یعنی کشور چین شد هواز هرکسی هم میپرسی چکار میکنی؟ با گردن کج و ملتمسانه میگه هیچ وایسادیم ببینیم خدا چکار میکنه در صورتیکه زمان ما میگفتند ازتو حرکت از خدا برکت حالا حرگت و برکت هردو افتاده بگردن خدا تا اینطوری بشه
  تاخیر داشتید استاد دلمان تنگ شده بود خوشحال شدم شعر اجتماعی خوبتونم رو که گویا جلد کتابتون هست رو خوندم
  
  در پناه حق همیشه استوار باشید
  
  
  • 

    علیرضا امیرخیزی   21 شهریور 1394 15:56

    سلام استاد عرب عامری عزیز
    کاملن صحیح می فرمایید . در این شرایط فعلی هیچکس با اتکا به کار و کوشش خود به هیچ جایی نخواهد رسید . به عنوان مثال یک کارمند متوسط به عنوان مثال با حقوق 1/5 میلیون و نه اصلن 2 میلیون تومان چنانچه نه بخورد ، نه بپوشد ، نه اجاره بدهد و نه هزینه دیگری نداشته باشد و تمام 2 میلیون حقوق خود را بخواهد پس انداز کند ...درنهایت با نرخ الان هم اگر بخواهیم محاسبه کنیم ... میتواند بعد از 8 سال یک آپارتمان 100 متری لخت و عور و در جای پایین شهر ( مثلن متری 2 میلیون ) دست پا کند !! که مصلمن در این مدت تا زمانی که پولهایش جمع شد ، برایش شاید یک متر قبر نصیب گردد !
    در این دور و زمونه استاد عزیزم ، کسی که خودش یا وارثش از قبل چیزی برایش نگذاشته باشد ، همیشه 8 اش گرو 9 است !!
    در مورد عکس و شعر هم ، دیروز در فیسبوک این عکس را دیدم و این شعر هم بداهه ای بود برای آن که به شکل کارت در آورده ام وگرنه بنده هرگز سراغ چاپ هیچ یک از اشعار و داستانهایم نرفته ام و ( با شرایط فعلی ) نخواهم نیز رفت . بنده هیچ کتابی ندارم استادم ولی از این عکسهای کارت شده صفحه بنده در فیسبوک پر است !
    ارادت دارم استاد عزیزم . و ممنونم از شما
    پرتوان و استوار باشید
• 

  طارق خراسانی   21 شهریور 1394 04:11

  خدای را ...
  کول گرفته ام
  تا بیرون کشد ،
  از حلقوم شیطان
  روزیِ دزدیده ام ...
  یک لقمه نان را !
  
  
  
  
  
  دوس ت دارم تا قی امت برایت دست بزنم
  تحریم را می شود تحمل کرد و کردیم 36 سال بود
  ولی چپاولی که قرن ها فرهنگ مردم کشور گل و بلبل شده را نمی توان تحمل کرد
  باید این شعر کوتاه و زیبایت را در تمام میادین شهر های ایران زد...
  باور کنید صالحین درمانده اند که چگونه با این فساد اقتصادی که ریشه چند صد ساله دارد مبارزه کنند...
  دلمریزاد جناب استاد علیرضا امیر خیزی
  نبودی ... دیر آمدی ... ولی خوب آمدی
  
  سپاس از این شعر زیبایت
  
  
  راستی سلام گرانمهر
  
  
  در پناه خدا شاد زی
  
  
  
• 

  سمانه تیموریان (آسمان)   21 شهریور 1394 10:14

  درود
  عالی بود
  در پناه حق
• 

  بهناز علیزاده   21 شهریور 1394 12:09

  درود بر شما بسیار زیبابود
• 

  روح الله اصغرپور   21 شهریور 1394 18:41

  درود استاد مانا باشید.
  
• 

  دادا بیلوردی   21 شهریور 1394 23:56

  درود بر جناب امیر خیزی بزرگوار
  از کلام ادیبانه تان متأثر و مستفیض گشتم
• 

  احمد البرز   22 شهریور 1394 00:06

  سلام
  بخدا روزی ما سخت به دست آمده است
  قرص نان بود قسم خورده ز دستم خوردند
  البرز
  
  دست مریزاد جناب امیر خیزی شاعر
• 

  کمال حسینیان   22 شهریور 1394 22:51

  درودتان باد جناب امیری خیزی عزیز
  استاد قلم
  فرم، محتوا، موسیقی واژه های انتخابی و قالب انتخابی تان همه در اوج هستند و شعری ساخته اید که هیچ آسیبی از زمان و حتی روزمرّگی نخواهد دید
  درد مشترک بین تمام شاعران و وارستگان امروز، ولی تفاوت نگرش و توضیح از دیدگاهی جدید که این درد مشترک قدیمی و تکراری را نو و زخمی تازه می نمایاند
  آری به قول استاد طارق باید بر سردر میدان آویخت این لوح خلوص نگارش و تحول نگرش را
  
  پاینده باشید
  
• 

  نسرین قلندری   09 آذر 1394 23:08

  بی نهایت درود