آه آناستازیا دخترم-7


دوستن عزیز :
عده ای از دوستان خواسته بودند راجع به جامعه ی عربستان بیشتر بگویم
ازین رو در چند شماره که تعداد آن معلوم نیست ،برخی مطالب ادبی را منطبق با شرایط این سر زمین می نویسم .

آه ،آناستازیا دخترم (7)
حالم خوبست و از واژه هایی چون بیکسی و تنهایی چندان خوشم نمی آید بهمان دلیل که اگر کسی بکمک من نیاز داشته باشد ، بر خلاف میل باطنی ام نمی توانم عکس العمل مناسب و در خور داشته باشم دیگران هم اینگونه اند . مخصوصادر زمان ما توان انسانها محدود شده است و همین اندازه که خودشان را سرپا نگهداشته اند جای شکرش باقیست .من تنها نیستم در تنهایی فیزیکی ام برای مخاطبینم ، مخصوصا شما با خیال راحت مطالبم را آماده میکنم؛ امیدوارم شماهم در تنهایی و فراغت اینگونه ازآن سود ببرید حتما الان شاخه نبات هم همینکار را می کند . آن دوستان زن و شوهری که شش ماه پیش اتفاقا بامن همخانه شدند بالاخره دوماه هست که کار پیدا کرده و رفته اند همین دیروز زنگ زدند و عید را بمن تبریک گفتند . بچه های خوبی بودند درآن چهار ماهی که پیشم بودند ماجراهایی برایشان اتفاق افتاد که در شماره ای از نوشته هایم برایت شرح خواهم داد.
آنچه راجع به پدیده ها می خواستم بگویم این بود که در آنها نیروهای روبه رشد ازدرون خودشان تغذیه می کنند و جلو میروند و پیوسته با بخشی از درون خود که کهنه ترست ، در گیرند . معمولا نیروی قدیمی بیشترین مقدار شکل را بخود اختصاص می دهند . مثلا در جامعه ی عربستان ،( دخترم این عربستان هم سوژه ای شد نمی خواستم طرفش بروم ،فقط برحسب اتفاق انتخاب کردم اما انگار بایدقید مسافرت به این کشور را بزنم) در قانون اساسی این کشور آمده که کشور فقط دارای یک قوه است و آنهم قوه ی مجریه که مستقیما توسط پادشاه اداره می شود . خاندان سلطنتی که در حدود دو قرن پیش توسط غربیان در ازای دریافت و خرید دائمی نفت روی کار آمد .از روسای معروف قبایل در بیابان عربستان بود. قبایلی که از مردان چالاک ،جنگجو وگاهی بسیار صبوربا آئینهای ثابت و تغییر ناپذیر که اسلام توانست بسختی در آن نفوذ کند واز زنده بگور کردن زن ها جلوگیری نماید.
این جامعه ی ایستا طی هزاران سال ناگهان با فروش نفت با مظاهر صنعت و فرهنگ آن ، مدرنیسم روبرو شد و با سلیقه ی خود هرچه با قوانین البته نوعی اسلام که به آن وهابیت می گویند را انتخاب کرده است.
این جامعه ی ساکن که روزی با پوسته ی محافظش یعنی قانون اساسی عربستان که با زندگی مردمش همخوانی داشت ، بمخالفت بر می خیزد . تحول ناشی از پیدا شدن نفت در شبه جزیره همان نیروی درونی پدیده ای بنام جامعه ی عربی سعودیست.که در حال رشد کردن و شکستن پوسته ی کهنه ی حاکمیتست .آیا این آگاهی آنقدر هست که این تغییر را بوجود آورد. آیا از هدفهای نو بر خوردارست ؟
دولت با سینما و همه گونه مظاهر مدرنیسم در جامعه مخالفست، اما چون هرکس در منزل و حریم خصوصی اش که امنیت دارد، می تواند از آزادی بر خوردار باشد، اکثرا سینمای خانگی دارند و بیشتر مردان از آن استفاده میکنند و همینطور از ماهواره
از آنجاییکه زن همانند دیگر کالاها برای آسایش و استفاده ی مردانست ، آنها میتوانند بقول خودشان حتی زن خارجی تهیه کنند . بدیهیست که این زنان باید شرایط و مذهب حاکم را بپذیرند.این انتخاب یک روند حادث شده از پیدا شدن نفت و دیگر معادن درین سر زمینست . مردم این کشور اکثرا با دریافت یارانه مستقیم و غیر مستقیم که از فروش نفت نصیبشان می شود زندگی میکنند و با این پول بتجارت در بازار زائران خانه خدا مشغولند .اندکی هم در کناره های دریای سرخ کشاورزی میکنند . 40% مردم بیست و شش ملیونی این کشور کارگران خارجی هستند که کارهای سخت و استخراج نفت را بر عهده دارند.بیشتر امور خدماتی نیز توسط بیگانگان انجام می شود .مردم بیشتر شبها بیدارند و بتفریحات مردانه می پردازند و روزها می خوابند.در آمد نفت جامعه ایستا و سنتی عربستان را بحرکت واداشته ،اکثریت سنی را بنوعی ، و اقلیت شیعه را بنوعی دیگر . در زنان مهاجر ایجاد خواسته ی آزادی چون سرزمین مادریشان کرده ودر قشر روشنفکر نیاز بقانون مدرن و مجلس و.. را ایجاد کرده است .هستی اجتماعی کم تحرک عربستان اماده پذیرش آگاهی و در صورت پختگی منجر بیک جامعه با آگاهی و آرزوی دیگر باشد . هیئت حاکمه هم سعی میکند در فرم کهنه ی حکومتی خود تغییراتی ایجاد کند . این تغییرات برای گول زدن وآرام کردن مردم انجام میگیرد و شبیه رنگ کردن پوسته ی حاکمیتست والا تا مجبور نشود تن باصلاحات نمی دهد .حمله به یمن هم برای حفظ پوسته ی دلخواه خودست . تمدن باستانی یمن پویا وآگاهی پذیر ترست وپیروزی دموکراسی درآنجا موجب تاثیر پذیری جامعه عربستان می شود .در عربستان کتاب و نشریه ای که حامل اندیشه باشد وجود ندارد . دوتن نویسندگان این کشور مجبور در سکونت در سوریه شده اند و هردو در نوشتن جایزه ی بین المللی دریافت داشته اند .معمولا در حکومتهای نژادی و عقیدتی اقلیتهای مذهبی و نژادی طرفدار کشورهای خارجی میشوند . در جامعه ی سوریه علویان بعلت لاییک بودن حکومت طرفدار دولت می شوند . ودر حکومت مذهبی سنی اردوغان علویان طرفدار غرب هستند . این رفتار اجتماعی در عربستان هم ممکنست اتفاق بیفتد. نویسندگان این سر زمین بایستی نیروهای داخلی و نحوه تعامل آنهارا بشناسند از خلق و خوی مردمشان و بخصوص برخی کنش های پویا را شناخته واز آنها برای بیان منظورشان بهره ببرند .
در جامعه ی وهابی زنها و بخصوص زنهای خارجی ساکن این کشور خواهان تغییر در وضع خود هستند. مثلا در پی مبارزاتشان از سال 2004 میلادی دارای شناسنامه جداگانه از پدر یا شوهر شده اند. زنهای خارجی که با بچه دار شدن وضعشان مستحکمتر شده خواهان حقوق بیشتر مثلا امر رانندگی شده اند..
اقلیت شیعه خواهان برابری حقوق با وهابیان و نیز شرکت در حکومت هستندو نیز خواهان پارلمان می باشند .دخترم این خلاصه از اوضاع عربستان بود که گفته شد که بیشتر برای درک بهتر مقوله فرم و محتوا در جامعه آورده شد .
اگر نویسنده یا هنرمندی بخواهد در عربستان چیزی بنویسد و یا هنری را عرضه کند بایستی شناخت کامل و نیز دقیقتر از جامعه ی عربستان داشته باشد آه گفتم نوشتن ، در عربستان نمی توان نوشت و معمولا کم هستند که می نویسند و برای مردم می نویسند و معمولا اندکی می نویسند و بیشتر این اندک کسانی هستند که در جهت شکوهمندی کاذت وضع موجود (فرم بزک کرده) می نویسند.

ادامه دارد ...

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 358 نفر 528 بار خواندند
کرم عرب عامری (29 /04/ 1395)   | معصومه عرفانی (01 /05/ 1395)   | حسین شفیعی بیدگلی (14 /05/ 1395)   | عظیم صوفی (23 /05/ 1395)   | پرستش مددی (16 /07/ 1395)   | حسن کریمی (19 /07/ 1395)   | سیدمحمدجواد هاشمی (19 /07/ 1395)   | قاسم پیرنظر (25 /09/ 1395)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا