شمع رقصان بودم اما ، آتشم خاموش شد
در شب یلدا نصیبم ، حسرت آغوش شد
روی کاغذ پاره های دفترم ، شعری خزید
اشک آمد ، اعتبار یک غزل ، مخدوش شد
عشق کم کم دور شد ، از کوچه های خاطره
باعث دلتنگیِ این طفلِ بازیگوش شد
مثل اندوهِ مه آلودِ غروبِ سرنوشت
پاره پاره های ذهنم ، تا ابد مغشوش شد
تا بمن گفتی که باید ، ترک هشیاری کنم
پند زهرآلود تو ، چون حلقه ای در گوش شد
ببر چشمانت چو آمد ، خواب خوش از من ربود
قلب من در بیشه زارت ، همچو یک خرگوش شد
پشت پلک پنجره ، نام ترا حک کرده ام
خلوت شبهای من , از عطر تو مدهوش شد
در مسیر باد سرکش ، بس هیاهوها بپاست
همنوا با ساز دل ، آهنگ نوشانوش شد
آنقدر تیشه زدی بر ریشه ی " یاس خیال "
عاقبت لبهای فانوس غزل ، خاموش شد.
م.ج.یاس خیال
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 27
مسعود احمدی 23 مهر 1394 21:40
عشق کم کم دور شد ، از کوچه های خاطره
باعث دلتنگیِ این طفلِ بازیگوش شد
درود بر شما جناب جوکار عزیز
محمد جوکار 23 مهر 1394 23:48
درود و سپاس جناب احمدی عزیز
حضور پر مهرتان مایه ی خرسندی ست
سپاسگزارم
علی روح افزا 23 مهر 1394 22:55
درود بیکران به جناب آقای جوکار .
برادر شاعرم .
بسیار زیبا سرودید .
پاینده مانید .
در پناه حق ..............
محمد جوکار 23 مهر 1394 23:49
درودها جناب روح افزای عزیز
مقدمتان گلباران
به کلبه ی احساسم خوش آمدید
در پناه حضرت دوست
شاهد رحمانی 24 مهر 1394 00:02
سلام بزرگوار
بسیار عالی بسیار عالی آفرین بر شما
لذت بردم
محمد جوکار 24 مهر 1394 01:46
درودتان باد جناب رحمانی عزیز
سپاس از مهرنوازی و حضور ارزشمندتان
بمانید با مهر تا مهر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 24 مهر 1394 10:13
ببر چشمانت چو آمد ، خواب خوش از من ربود
قلب من در بیشه زارت ، همچو یک خرگوش شد
پشت پلک پنجره ، نام ترا حک کرده ام
خلوت شبهای من , از عطر تو مدهوش شد
=D
درود چون همیشه زیبا سرودید چشمه ی قلمتان جوشان
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:00
درودتان باد مهربانو نادری عزیز
حضورتان را صمیمانه ارج و عزیز میدارم
علی اصغر اقتداری 24 مهر 1394 16:24
درود بر شما
مصرع خرگوش از نظر من به خاظر قافیه آمده واین غزل خوب را تحت الشعاع خود قرار داده
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:02
درودها بر استاد اقتداری عزیز
استشمام عطر حضورتان موجب دلگرمی است
سپاس از ظرافت نگاهتان
دادا بیلوردی 24 مهر 1394 17:37
درود بر جناب جوکار گرامی
از احساستان محظوظ و بهره مند شدم
زیبا آفریده اید
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:04
همیشه درود بر استاد مهرم جناب بیلوردی عزیز
همراهی همیشگی تان را ارج می نهم
سپاسگزارم از لطف و محبت بیکران تان
منوچهر منوچهری(بیدل) 24 مهر 1394 18:27
سلام استاد عزیزم با زیبائی قلمت را دیدم لذت بردم درود بر شما چقدر زیبا ممنونم
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:06
درودها بر استاد مهربانم جناب منوچهری عزیز
حضور همیشه مهربانت ، تفسیر همه ی خوبیهاست
پاینده مانی به مهر
کمال حسینیان 24 مهر 1394 22:07
در مسیر باد سرکش ، بس هیاهوها بپاست
همنوا با ساز دل ، آهنگ نوشانوش شد
آنقدر تیشه زدی بر ریشه ی " یاس خیال "
عاقبت لبهای فانوس غزل ، خاموش شد.
درود بر دوست و استاد عزیزم جناب جوکار
غزلی فاخر و زیبا و دلنشین بود
پاینده باشید
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:07
همیشه درود بر استاد عزیزم جناب حسینیان
قدم های مهربان تان را روی نگاه من می گذارید
سپاسگزارم از مهرنوازی همواره تان
پوران محتشم 25 مهر 1394 01:46
درود بیکران جناب جوکار عزیز. خوشحالم که اینجا در کنارتان هستم و از محضرتان می
آموزم.
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:08
همیشه درود مهربانو محتشم عزیز
حضور عزیز و صمیمانه تان همواره مایه ی دلگرمی و امید است
ممنون که شعرم را با دیده مهر می نگرید
در پناه خدای اطلسی ها
طارق خراسانی 25 مهر 1394 19:37
سلام بر حضرت جوکار عزیز
بسیار زیبا
لذت بردم .... دلمریزاد
در پناه خدا................................................................................................................
محمد جوکار 25 مهر 1394 22:10
همیشه درود بر یار خراسانی و مهربانم
ممنون از نگاه مهر نوازتان و سپاس از حضور ارزشمندتان
در پناه حضرت دوست.
کرم عرب عامری 25 مهر 1394 22:36
من شراب خوردم وشیشه شکستم برگرد
کوه ناکنده خجل ، تیشه شکستم برگرد
درود بر شما استاد جوکار
خام بداهه ای تقدیم شما بود.
محمد جوکار 27 مهر 1394 02:15
همیشه درود بر استاد عامری عزیز
سپاس از مهر حضور و بداهه ی زیبایتان
در پناه حضرت دوست بمانید با مهر
حسین دلجویی 26 مهر 1394 08:22
شمع رقصان بودم اما ، آتشم خاموش شد
در شب یلدا نصیبم ، حسرت آغوش شد
روی کاغذ پاره های دفترم ، شعری خزید
اشک آمد ، اعتبار یک غزل ، مخدوش شد
درود بر محمد جوکار عزیز استاد غزلسرایی و بداهه سرایی
احسنتتتتت
ساقی بریز آتش غم در سـبوی من
تا درد عشق شعله کشد ازگلوی من
.
ما را درین میانه نمانده است آب رو
آبی بریز پشت سـر آبــروی من
.
ما را نه دلبری است نه سودای دل بری
پایان ببر حدیث من و جسـتـجوی من
.
شیرین نشداگرچه به گلخنده اش شبم
ساقی بریز شـهد گل خنده روی من
.
بازی چه میـکند به تنی مرده درقفس
بازیچه میکند دل من ، بازجوی من
.
با او فراز عــشقم و بی او فرود درد
کاشــم برد زمین سیاهش فروی من
.
با این امید دامن دل آب کرده ام
شاید دمی نشست به گلزار جوی من
.
تنها امــید زندگـیم بودن تو بود
بانوی من قشنگ ترین آرزوی من
حسین دلجووو
محمد جوکار 27 مهر 1394 02:17
همیشه درود بر استاد مهرم جناب دلجویی عزیز
سپاس از حضور همواره مهربانت
ﺁﺳﻤﺎﻥ مهربانی های تو ...
ﺍﺯ بارش باران مهر ﺳﺮﺷﺎﺭتر
ﺁﻓﺘﺎﺏ شعرهایت ﮔﺮﻡ و
ﭼﺸﻤﻪ ی ﺁﻭﺍﺯ تو
ﺗﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺟﻮﺷنده باد ...
اله یار خادمیان 27 مهر 1394 18:59
سلام بر شما هزاران درود جناب جو کار عزیز سر فراز و بر فراز و بر مراد سراینده و شکو فا باشی
نوشیدم از شراب معرفت شما احسنت
محمد جوکار 28 مهر 1394 18:18
همیشه درود بر استاد خادمیان عزیز
خرسندم از تجلی مهر و لطف بیکرانتان
سپاسگزارم
بمانید پایا و پویا