جان جهان
جان جهان که دلبر جانان من شدی
نازم تو را که نان و نمکدان من شدی
شوقی به دل نهاده نشستی به سینه ام
آئین و کیش و مذهب و ایمان من شدی
قسمت مرا چه بود که از اوج بیکران
تقدیر و بخت و طالع حیران من شدی؟
آواره تر کسی ز من خسته دل ندید
دستی نهاده بر سر و سامان من شدی
بگشا دمی که قند و شکر گیرم از لبت
شیرین بیان که شربت قندان من شدی
شهد شراب چشم تو سرشار خلقت است
شیر و شکر به جنت و رضوان من شدی
آیا شود که جان به تو جانانه پس دهم
کُشتی مرا به غمزه و تاوان من شدی؟!
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
-
مسعود مدهوش 16 خرداد 1399 22:16
درود اهورامزدا نثار استاد غزل ایران زمین
زیبا غزلی عرفانی مهمان بودم و لذت بردم
مانا بمانید و پیروز -
ولی اله بایبوردی 17 خرداد 1399 09:43
از دیوان شمس مولوی :
اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی
و مماتی فی حیاتی و حیاتی فی مماتی
سلام و درودها
استاد معصومی عزیز
دستمریزاد
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نقد 2
عباس ذوالفقاری 18 خرداد 1399 18:01
سلام....عزیز خوبید؟جسارت من را ببخشید به نظرم این سروده تان نسبت به قبل ضعیفترست چون زبانتان زبان
امروز نیست و در عین حال مطلب و خلق جدیدی در شعرتان نیست ...از ارایه هاکم استفاده شده
منو ببخشید
علی معصومی 20 خرداد 1399 17:23
درود بر جناب ذوالفقاری نازنین
◇◇◇◇
البته اگر ایرادرساختاری و دستوری در شعر باشد
ناچار به رفع آن هستم
اما اینکه اثر از نظر یک مخاطب ضعیف یا قوی باشد یک موضوع سلیقه ای است
و از نظر من خیلی اهمیت ندارد ، شاید از دید خیلی ها نظری برعکس داده شود
و اینکه زیبان شعر قدیمی باشد چه عیبی دارد؟ مگر قرار استکه هر روز از زبان اجدادی فاصله بگیریم؟
متاسفانه این دیدگاه به نادرستی باب شده که شعر حتما باید زبان امروزی داشته باشد، پس من هم ایراد می گیرم که، این زبان امروزی یک قرن دیگر هم قدیمی میشود
و در آینده فاقد ارزش است؟!
چرا شعر سعدی خداحافظ و...پس از قرنها هنوز دوستداران زیادی دارد؟!
با احترام به جنابعالی، من که دوست دارم شعر با واژگان کهن راا بسرایم تا واژه های امروزی، آیا اشتباه می کنم؟
معیار امروزی بودن شعر مهم است اما بهانه قیمتی؟