خدای عشق
ریزم سرشک نیمه شبی را بپای عشق
جویم طریق تاب و تبی را برای عشق
زین پس مرید غمزه ی جانانه ای شوم
سازد اگر مرا سببی را خدای عشق
آورده ام سری که هواخواه دلبر است
گیرد اگر ز ما طلبی را به جای عشق
نازم به طالعی که ز خون جگر دهد
شهد شراب کنج لبی را بهای عشق
نجوا کند نسیم سحر سوز سینه را
برپا کند ز نو طربی را به نای عشق
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 5 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نظر 8
امیر عاجلو 13 خرداد 1400 14:22
لطیف و دلنشین
علی احمدی 13 خرداد 1400 14:50
به به چون همیشه کولاک دل مریزاد دوست عزیزم استاد معصومی نازنین
محسن جوزچی 13 خرداد 1400 15:21
جناب معصومی درود بیکران ،شعله عشقتان هر چه سوزان تر ،بسیار زیبا و تاثیر گذار
کیوان هایلی 13 خرداد 1400 16:59
درودها بر شما جناب استاد معصومی بزرگوار و گرامی
بسیار زیبا سرودید
قلمتان استوار
محمد خوش بین 13 خرداد 1400 22:06
سلام و درودها استاد فرهیخته و بزرگوار
بسیار زیبا و خواندنی سرودید
خدای عشق را خوانم که عصیانی نمی بینم
دیگر هرگز بدرخشکیده چشمانی نمی بینم
کاظم قادری 14 خرداد 1400 00:23
سلام و درودها و بسیار زیبا جناب معصومی
مهستا راد 14 خرداد 1400 11:37
برپا کند ز نو طربی را به نای عشق...
کاویان هایل مقدم 17 خرداد 1400 10:26
از حدیث سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
و چه زیبا که این حدیث گفته آید در کلام دلبران