وقتی که تو هستی
وقتی که تو هستی غمی از فاصله ها نیست
جز فصل بهار و خبر چلچله ها نیست
در حلقه ی دستان پر از لطف و صفایت
اندوه دل و زمزمه ی سلسله ها نیست
آئین نگاه تو پر از نور و سرور است
در محضر آئینه مجال گله ها نیست
هر کس به تمنای تو دلبسته و شاد است
پابند غم و حسرت این مشغله ها نیست
وقتی که تو هستی همه جا امن و امانست
تقویم فلک شاهد بی حوصله ها نیست
شهری که به هر کوچه نشانی ز تو دارد
درگیر فلات گسل و زلزله ها نیست
ای جان به فدای تو که آئین و مرامت
آلوده به درماندگی و مغلطه ها نیست
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 02 دی 1400 20:23
لطیف و دلنشین
علی معصومی 03 دی 1400 08:58
جناب عاجلو نازنین
امیر وحدتی 02 دی 1400 21:16
سلام و سپاس جناب معصومی. غزلی زیبا و دلنشین است.
دستمریزاد.
????????????????????????
محسن جوزچی 02 دی 1400 22:51
درود بر شما جناب معصومی بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
حسن مصطفایی دهنوی 03 دی 1400 07:46
سلام و درود استاد
بسیار زیبا است
سربلند و پاینده باشید
علی مزینانی عسکری 03 دی 1400 08:37
درود استاد
وقتی تو هستی شهر هویت پیدا می کند
دستمریزاد بسیار زیباست
کاظم قادری 03 دی 1400 15:35
سلام ودرودها و زیبا استاد معصومی
کرم عرب عامری 03 دی 1400 20:53
درودها
جناب معصومی