برای چه؟
زیر لبت دوباره زمزمه داری برای چه ؟
غرق ترانه های گاه گداری برای چه ؟
بیهوده دل به بغض و آه دمادم نمی دهی
لبریز شعله های سوز و شراری برای چه ؟
بغضی خزان گرفته نام تو را نعره می زند
دلواپس فصول سبز بهاری برای چه ؟
زیباترین ترانه ی هستی نثار مژگانت
ای چشم پر اشاره مست و خماری برای چه ؟
تو ماه آسمان شبی در مدار زیبائی
دور از سپیده گرم گشت و گذاری برای چه ؟
صیاد بیشه های هرچه غزال و غزل! بگو
تیر از کمان کشیده محو شکاری برای چه ؟
شرقیترین بهانه صبح و طلوع خورشیدی
دور از دیار و یار و قول و قراری برای چه ؟
♤♤♤
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 12 امرداد 1402 09:23
!درود
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 12 امرداد 1402 11:09
درود تان باد
سحر فهامی 12 امرداد 1402 13:54
قلمتان سبز گرامی ، عالی بود.
فیروزه سمیعی 13 امرداد 1402 14:51
درودتان باد جناب استاد معصومی ادیب گرانقدر
غزال زیبا و موزون و دلنشینی سروده اید
زنده باد
پاینده باشید و سرفراز و سبز
بهرام داودپور 16 آبان 1402 09:17
زیبا سرودی استاد