غزه
اگرچه آتش و خون بر سر روی تو می ریزد
غبار غم به روی برج و باروی تو می ریزد
میان نارفیقانت به چشمان خودم دیدم
چه شمشیر خیانت ها به پهلوی تو می ریزد
برای کودکان بی پناهت لای لایی کن
که اشک ماتم از چشم بلا جوی تو می ریزد
کبوتر خانه ای از خون میان آشیانه داری
که آثار ستم از زخم ابروی تو می ریزد
هنوز از شاخه های سبز زیتون قصه میگوید
پر و بالی که از فوج پرستوی تو می ریزد
به گوش دخترانت با پریشانی چه می خواند؟
سحرگاهی که بغضش را به بازوی تو می ریزد
به سمت مشرق باریکه ای از نور و آزادی
نگاه قاصک ها از تکاپوی تو می ریزد
به روی موج دریا آفتاب ساحل غزه
تماشای خودش را در پر قوی تو می ریزد
♤♤♤
Gaza
Although fire and blood pour down on you
The dust of sadness falls on your tower and rampart
I saw with my own eyes among your enemies
What a sword of betrayals plunges into your side
Do your best for the helpless children
that tears of mourning fall from your unhappy eyes
Dove is a house of blood in your nest
that the effects of oppression fall from the wound of your eyebrow
He still tells stories about green olive branches
The feathers that fall from your swallow's wing
What does your daughter read with distress?
The dawn that pours its anger on your arm
Towards the east, a ray of light and freedom
The eyes of the people fall from your efforts
On the wave of the sea, the sun of the Gaza coast
Watching pours itself into your swan's feather
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 15 آبان 1402 21:59
سامان نظری 16 آبان 1402 01:54
سلام و درود استاد
سروش اسکندری 16 آبان 1402 08:57
درود بر شما جناب معصومی عالی بود
بهرام داودپور 16 آبان 1402 12:47
مثل همیشه عالی
رضا دهقانی نامور 16 آبان 1402 16:14
شهناز عیدی وندی 17 آبان 1402 14:09
"کبوتر لانه ای از خون میان آشیان داری"
درود بر شما بسیار زیبا قلمتان مانا