تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

" بداهه ای برای طراوت " از کتاب " لاله ای در هلند گریه میکند " ____________________________________________ در این دنیا تنها یک آسمان است که بوی بهار میدهد و تپش میسازد برای بخش پنهانی پیراهنم...

ادامه شعر
محمود انصاری

انگار حرصم را تو یکـجــــــا در میاوری تا شــــــــــال زرد ساتنت را در مـیاوری لبخند تا که میـــزنی دیوِ غــمِ مــــــــرا زنجیــــر میـــــــکنی و از پا در میاوری آنقَدْر خــــوبی که مرا...

ادامه شعر
حسن کریمی

«گل لطافت» ترنمِ تَرانَمی ، بیا بذار بخُونمت گلِ لطافتی بیا ، توُگُلدُونم بشُونمت چه قد به شعرِ من میای، مثه نفس به حنجره بیابذار ببینمت،میون قابِ پنجره ناز نگات، برق چشات، موجِ هوس...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

عاشق دیوانه با عشق تو انگار که علامه ی دهرم دلداده ترین عاشق دیوانه ی شهرم زیبایی ماهم که فتاده ست به برکه سرزندگی پیچ و خَم ساده ی نهرم با عشق تو آغازم و بر پیکره ی لب لبخند پس از دوره ی طو...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

اشک در پشت نقاب سرد، پنهان می شود هر چه دل نالد ، برای دیده تاوان می شود تا که رفتی از بَرَم ، ایـن داغ را بر دل زدی سرزمینِ سردِ روح من ، زمستان می شود قصّه ی دلـدادگی ام ، گــر بیایـد بـر زبان ...

ادامه شعر
لیلی  اله یاری

از رنـج و فـراقِ دل ، دیــوانه چـه می دانی ازشعـرِ پـر از اندوه ، همخانه چـه می دانی من عاشق و سرمستم از بـوی خوشِ عشقت ای بی خبر از حالــم ، بیگانه چــه می دانی آزرده دلــــم کــردی ، از نیــشِ ز...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

تا دل به حضور گــرم تو دادم رفت روح از تــــن و از تمام بنیادم رفت در فکر تو من غرق شدم ، آنقدری که ماهیت پلــــک زدن یادم رفت *** تو ساده زِ من بریدی و دل کندی بین من و تو نمانده یک پیوندی تصو...

ادامه شعر
وحیدنجفی  قاضی کندی

. چند خیابان بالاتر به دنیا آمدم زنی مرا دوست دارد چند خیابان بالاتر زندگی می کنم زنی مرا دوست دارد چند خیابان بالاتر پایِ کیوسک تلفن گوشی را برمیدارم ؛ زنی مرا دوست دارد چند خیابان...

ادامه شعر
محمد جوکار

در گوشه ی قلبم ، به آرامی نشستی دل بی بهانه ، بر تپش های تو بستم یلدای تکراری و کابوس شبم را در انتظار وعده ی فردا ، نشستم در واپسین تردید تلخ زیر باران اشک تو را دیدم ، غرورم را شکستم در ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

غم آمد و از بَرَش نَجَستم تا قامت او شبی شکستم ساقی برسان ز بوسه جامی بی بوسه که گویدت که مستم؟ از دامن تو کجا کشم دست تا عمر بوَد که با تو هستم با مطرب و می بیا، که دانی دیریست هم...

ادامه شعر
میلاد عباسی

بوی آغوش تو را میجویم از پیراهنم رد دست و لبت را می گیریم از گونه و قلب دیوانه ام... شاید این تلسم دیوانگی از چشمان تو باشد... اما حتم دارم دارد این دست و پای بسته ام از موی مجعد تو رنگ و بو...

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

خسته ام خسته میفهمی مثل شهری پس از طوفان مانده ام زیر آوارِ یک هجوم بی پایان خسته ام خسته میدانی بوی مرگ میدهد قلبم رفتی و وجودم لرزید مثل ویرانه های بم خسته ام خسته از تکرار انتظار و م...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

گفتند که جان را زمن خسته ستانند گر حرف نگفته ست بگویم که بدانند گفتم چورسیدند به هنگامه ی تلقین درگوش من از عشق بگویند و بخوانند...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

لبخند مفسران همه مات از حدیث لبخندت و خط کوفی ابروی مست پیوندت حدیث قدسی نابی که کفر و ایمان را به یُمن شان نزولش نشانده در بندت نوشته عمر دوباره به خط نستعلیق به گِرد چشمه ی لب های مملّوازق...

ادامه شعر
علی حاتمیان

یاد تو میفتم وقتی دلم تنگه وقتی که دنیامو یاد تو پر کرده در کوچه های شهر سرگشته و حیرون، دنبال یه لحظه از اون همه دیروز... کاشکی که برگردی وقتی دلم تنگه نیستی و دنیامو ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

نه من آن شب، خدا لبت بوسید نه دلم، آسمان تو را پوئید از دل باغ سبزِ دستانت لحظه لحظه ستاره می روئید تو نبودی که جان من آمد ردَِ پایت به هر کجا بوئید از نگاه تو چشمه ی شعرم مثلِ زمزم به نا...

ادامه شعر
علی روح افزا

یک عــاشقِ بیـچاره کنـــارِ جــاده دیدم که ز دست یارِ خود جان داده آیـد بـه مشام بــوی الــّرَحمـــانش هر کس که به دام عشقِ تـو افتـاده ...

ادامه شعر
محمد جوکار

حس خوبی ست که بر ثانیه ها زل بزنم کمی آشفته و دلواپس و تنها بشوم لحظه ها بی تو پر از حس غریبانه شود یک قدم مانده به تو ، عازم دریا بشوم پای دیوار ترک خورده ی دلتنگی خود بنشینم و پر از باور فر...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

آمدی تا دل و دین را همه یکجا ببری تُرک تازی کنی و عقل به یغما ببری هر مسلمان که به سجاده تعظیم و دعاست رهزنی کرده و دل سوی چلیپا ببری خال هندو بنمایی و به صد ناز و ادا یک شبه ملک سمرقند و ب...

ادامه شعر
سید حسین عمادی سرخی

"بهتر از تو برای من مرگه زندگی با تو رنگ و بو داره هر کسی هم به جای من باشه لمس دستاتو آرزو داره" ؟ لمس دستت یه عمریه بانو آرزومه ، فدای چشمونت ای فدای لب پر از تلخیت می کنم زندگی مو قربو...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا