تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ترانه  هموطن

شعر ما را نخرید ، شعر ما جانسوز است غصه هایم بسیار ...شب من بی روز است در میان عالم ، هستی اما غایب روح پر جوش وُ خروش ، مرگ من را طالب دیگر امروز گذشت نبُود فردایی ...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا " احلی من‌العسل" آمد عمو جان پیش تو؛ وقتی گرفتت در بغل  گفتی عمو در چشم من: الموتُ احلی من عسل گفتی: عمو اذنم بده؛ بگذار قربانت شوم در سرزمین کربلا، سرباز میدانت شوم گف...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

باز به سر شوق حرم اوفتاد دل به دل شاهد معنا فتاد کوثر جنّت که بگویی هم اوست کعبه شش گوشه ، نگاهم به دوست باز دلم سر به سویدا کشید داغ به سیمای شقایق بدید نوبت عشق آمد ...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

" امان از دل رباب سلام الله علیها " یک نفر هست که مست غزلی ناب شده باز هم شرح پریشانی رباب شده نَقل تصویرِ گل خفته میان شنزار ساحت ِعرش ِخدا هم ز شمیم اش گلزار صورت سرخ قشنگ...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

قلبم همه در یاد تو ای حضرت عبّاس شمشیر بزن آب بزن در ره اخلاص با آب تو هم نغمه و با رود سرشتی تابنده تر از قرص قمر ای تو بهشتی در کنج دل ِ اقرب و اغیار نشستی لب تشنه برفتی و دل ما بشکستی...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا                       " شهید "   شهید، مظهر توحید، برترین بنیاد شهید وحی و امامت، شهید، عدل و معاد شهید، خمس و جهاد و شهید، صوم و صلاة شهید، امر ولایت، شهید، حجّ و زکاة شهید یاور خیر و شهید...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا   دوباره هفتم ذی‌الحجه داغِ روی دل است به یاد حضرت باقر مدینه مشتعل است کسی که نور دو چشم امام سجاد است جهان بدون وجود امام، بر باد است کسی که جامعه را با عمل هدایت کرد به سفره‌های فقیرانه...

ادامه شعر
محسن کاویانی

سی بیت غزل مثنوی تقدیم به غریب سامرا امام هادی(ع) ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ ج...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

طبل بر جان می زنم طبل بر جان می زنم وقت صلاتت یا حسین در نماز عشق می بینم خدا را من به عین آه ای زنجیر بر قلب سیاه من بزن تا به خورشید جلی روشن شود از هر چه ظن لحظه ی عشق و نبرد ...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

???????????????????????? "تقدیم به پدر عزیزم " پدرم پیر غلام ست و چه نامش زیباست نام زیبای حسین ابن علی در جان هاست صوت دلکش که بگویند ز دلها جاری ست تا ابد بلبل عیسی دَم بیت زهرا...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

"غریبه" آشنایی با من و همچون غریبه ای چرا ؟ من سراپا ابر دلتنگی و تو از من جدا ذوق لبخند تو تکرار تبلورهای عشق اب می پاشی سراب خاطرات مُرده را قاصدک تنها نرو ، برگرد ، رفتی با...

ادامه شعر
پرستش مددی

از همان جاده ی طوفان زده بر می گردیم از لب ساحل باران زده بر می گردیم شب به دریا زده بودیم که با قوی سپید چنگ بر صورت شیطان زده بر می گردیم اهل دل از شب گرداب نخواهد ترسید مثل طوفان بیابان زده بر م...

ادامه شعر
علی احمدی

گاهی اوقات گاهی اوقات دل از کُلِّ جهان می گیرد پیشِ چشمت ، همه خاطره ها می میرد گر چنین حال و هوایی یَقِه ات کرد ، بدان عاشقی ، از همه آمار تو را می گیرد گاهی اوقات رَهِ سینه کُنَد گم ، نَفَست عشق...

ادامه شعر
فاطمه گودرزی

انگور دهد شراب نابی به سرم با جام شکسته ی دلم چی ببرم یک پیک زدم که کینه خاموش شود چونآب به روی شعله شد فکر ترم از دود دلم چه تیره شد بغض هوا یا آتش تازه یا که شمعی زه حرم صحرای محبتم که روشن ب...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

. مادر تمام روزهای من فدای تو این اشک های خالص چشمم برای تو در زیر باران شوق پروازم بسوی تو ابر خیالم در تکاپوی سبوی تو تنها منم تنهاترین زن در میان شهر تنها پر از تنهایی و مسموم شهد زهر! ان...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

مدح امام حسین (ع) . #ترانه_هموطن . گرچه همان زائر جامانده ام ! حسرت یک جرعه می و باده ام . باز کلامم چو به نامَت رسید ذکر تو را در همه احوال دید . شعر ، منوّر شده از یاد او طُرّه ی احساس ، ...

ادامه شعر
سیدسلیمان  حیدری

ای برادر! ای یهودای وفا از پدر بیگانه، از مادر جدا در تعجب مانده ام از کارتان این….کراوات است یا دستارتان خاک در چشم برادر کرده ای خصم را با سرمه دلبر کرده ای زعفران در شوره زاران کِشته ای گندم هر ...

ادامه شعر
پرستش مددی

( سالروز کوچ مادرم ) بگذار بر دوشم سرت را گرچه بی تابی این شانه میخواهد نگاهی غرق مهتابی لبریز بغضی خسته ام اما نمی فهمم احساس دریا را میان رقص گردابی بی تو تمام شهر با من تا ابد قهرند وقت...

ادامه شعر
پرستش مددی

به واژه ها بگو دست از بهانه بردارند که شهر از دل غمگین من خبر دارند چه روزهای غریبی گذشته بر دل من پس از تو مردم این شهر گوش کردارند شنیده ام که پس از من به بغض دلبستی پرنده ها غم داغ تو زی...

ادامه شعر
پرستش مددی

چشمان تو شیرازه ی دیوان جهان است احساس تو طعم نفس خسته دلان است در شاهرگ هر غزلم عشق تو جاریست یعنی که غزل خون دل لاله رخان است تا موی تو در چنگ نسیم است غمی نیست آوخ به زمانی که گرفتار خزا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا