- لیست اشعار
- قالب
- نیمایی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
منوچهر منوچهری(بیدل)
در24 /02/ 1301 -
سینا صارمی
در24 /02/ 1394 -
فردین صمدی
در24 /02/ 1399 -
Seyed Mohammadreza Lahiji
در24 /02/ 1369
من شاعرم ولی این شعرهای گرم درقلب سرداو هرگز اثر نکرد این یار بی وفا از بی وفا بیش دل را خبر نکرد از کوچه های دل قصد سفرکرد بر حال زار من هرگز نظر نکرد...
ادامه شعرنیمه شبها که پدر درخواب است بچهها بیدارند وستی به نسی میگوید که پدر بیکار است از ماندن بیزاراست ونسی می گرید دردها بسیاراست وپدر می شکند دردل خود بیکاری بددردیست بچهها بیدارند وپدر آ هسته...
ادامه شعربی آ نکه عشق را بشناسیم عاشق شدیم درآ ستانه پیری هنوز ما با هم غریبه ایم
ادامه شعربتو می اندیشم تو که در چشمانت نمودی من ودل زندانی حال می گویم من آ خرین حرف کتاب دل خود عشق تو بود سراب من ودل...
ادامه شعر« تروریسم» در عزایِ نبودن خورشید، روز هم جامه سیه پوشید، هیچکس را در این شبِ تیره، باوری از طلوعِ دیگر نیست، دگر انگار بودنت آدم، روی این خاک هم میسر نیست، انتحاری جلیقه میپوشند، ...
ادامه شعرفصل گرما روز روشن خانه تاریک است و سرد مادری با چشم گریان در هراس و دلهره کودکی که در فراموشی من ، رنگ ها را به زودی می برد از یاد خود مرد بیکار و پر از دلواپسی می دود بن بست را زندگی در...
ادامه شعر( مَرو بمان ) نگاه بَر نمیکَنی درآسمان چه دیده ای بینِ تو با ستاره ها زمزمه هایِ بی صدا به ماه و آن اشارها تو را قسم به مادرم مکُن شتاب مَرو بمان مَرو بمان ندیده بوده ام پدر به عمرِ خ...
ادامه شعرخانهء عشق کجاست ؟ ..................... کوچه ها ...................... پنجره ها ..........................خاطره ها آن همه شادی و آن مـهـر و صفا کـه می گـفـت مـادربـزرگ دخـتـرا کــوزه بـه س...
ادامه شعرپسرک تن نحیفش پر ز رخوت در ا ضطراب انشای فردا بود «علم بهتر است یا ثروت» ثروت او فقر وبیداد بود فقدان حتی یک مداد بود آرزویش اما کسب علم بود بدین ره ٫وجودش همه حلم بود به جای قلم کبریت ...
ادامه شعرپلکهایت را نبند تاریک میشود دنیایم جانم را بگیر نگاهت را نه
ادامه شعرسالیانیست طویل.من در این خانه ی تنهایی خود تنهایم به تو می اندیشم من چنان غرق در افکار خودم مبهوتم. که به دنبال تو در رویاها. هر جایم و ز این مساله ی سخت در این زندگی پوچ خودم. حیرانم ک...
ادامه شعرپیوند من و تو تفسیر گناه نیست حقیقتی که در نگاه ما شکوفه میزند سرود مبهمیست که ره به جاودانه میزند میان این سکوت بین حرفهای ما درخشش ستاره در سیاهی شب و روایت ظهور جلوه هاست تمام حس من به در...
ادامه شعرسکان زندگی رادست خواهم گرفت میرانم به جزیره عشق میخوانم با مرغان لنگر می اندازم به آب کشتی را میخوابم به گل خانه رازیر درخت عاطفه میسازم تور به آب می اندازم صید میکنم ماه را فریاد را سر می زن...
ادامه شعربازهم تنگ غروب سینه ام سنگین است. بازهم رنگ افق دیده ام رنگین است. حسرتی نیست به جز شستشوی دل خویش در زلالی همان اشک که از دیده ی اروند روان است هنوز. غصه ای نیست...
ادامه شعرروزگاریست در این باغ بزرگ. از پس ترس مترسک . من به خود لرزیدم که مبادا بروم در پی یک سیب و گرفتار شوم . از همین روست که من ترسیدم تا که آنروز تورا.در سر شاخه ی خشک . و به هنگام فرار من دیدم...
ادامه شعرای زمرد دریاهای مقدس در اندیشه ی طلایی ی قهرمانان در غلطان پیمان سرخی در جهاد دریاها ابدیت های نو متولد شدند در پیمان سرخ جهاد دریاها در خاطره ی راه شیری برجسته پیمان سرخ تا ستاره قد می کشی...
ادامه شعرچشم هایم خیس آب_ اشک هایم به سرازیری باران شمال_ غم ها در دل من،خانه ی ویلایی دارند به رهن_ و جدایی، که شده قصه ی تکراریه من در شب تار_ و دلم، مثال یک قایق بشکسته ی در گل مانده، که ند...
ادامه شعراین شعر نیمایی را هنگامی سرودم که از کشتار مردم بی گناه میانمار مدتی گذشته بود. آنان را به جرم مسلمان بودن در آتش زنده زنده سوزانده بودند. بودا، که از کشتن یک پرنده بشدت پرهیز می کرد، حال پیروان...
ادامه شعر تو از قبیله ی باران هستی
طراوت از دست های تو جریان می گیرد
هر گل فتاده به خاک
با نگاه سبز تو جان می گیرد
در هوای تو
عشق معنا می یابد
پروانه عاشق می شود
گل مریم دوبار...