تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
اصغر  چرمی

کیمیای عشق حب حیدر است هر که باور کرد خاک این در است گر علی را دوست می داری بدان این همان تاثیر شیر مادر است --- لینک دانلود شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی http://dl.delsukhtehgan.ir/sal1393/Si...

ادامه شعر
حمید انباز

ترجمه ممکن نیست ولی تا آنجا که مقدور بود به هر حال ببخشید. تا هستم قدرم را بدان سنم به صد رسید نه سایه ام به زمین می افتد تا اثرم به رد پا تبدیل نشده نه تا خانه وکاشانه ام گرم است تا زبانم گرم ص...

ادامه شعر
پویا نبی زاده

برای چشم تو در این سکوت زهر آگین نوشته ام غزل از قامتت بیا بنشین در این گرانی بازارِعشق ناپیدا به جای نوش شرابی که خورده ام بنزین برای" ماه" شب هر شب شکیل وشادی بخش ترانه ی تو بخوانم" پلنگ "ع...

ادامه شعر
طارق خراسانی

پیشاپیش ضربه خوردن و شهادت مولای عاشقان حضرت علی (ع) را به تمام دوستدارانش علی الخصوص مدیران محترم وبسایت معظم شعر ایران و دوستان عزیز شاعرم تسلیت عرض می کنم. «کشـتند به شمشـیر جفا شــیرِ خ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

چو روح آمد به آدم(ع)، یا خدا گفت به شور عشق، هر دم یا خدا گفت چو حیران گشت هنگام الستی ز مستی کلّ عالم، یا خدا گفت بزن پیمانه هرچه باد بادا که زان می، یار مستم یاخدا گفت تمامِ انبیا بر نشر...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

از امشب دگر مست "می" خواهم بود رانده از شهر ویرانه ی تو خواهم بود همان شهر پر از آشوب و دلتنگی بود همان مستی که آوازه ی عشقش را روزی به غزلی نو سرایی با شکوه خواهم بود در غزلهایت بگو هر آنچ...

ادامه شعر
احمد  رضایی پایدار

شخصی دروغ می گفت دروغ دروغ که فلانی مال حرام می خورد به سرور شخصی گفت ای بی خبر از خدا گیرم که مال حرام می خورد به جفا تو به چی می رسی از بهر این خطا ؟ .....................................

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

از غم بسیار دنیا می نویسم مشکل این باشد که تنها می نویسم بر من انکار ستایش بسته چشمت خط ابروی تو را تا می نویسم بعد از این نام تو را در سطر اول چهره شیوا و ...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

کهنه چمدانم خوابِ سفر می بیند و سفر خوابِ مرا و من در خوابِ هردو ، چقدر بی قرارم!! ایستاده ام رو به دریای بی ریا. قایق پیر باران خورده ای هست!! و مرا خواهد برد تا دور دست ها، ...

ادامه شعر
علی صمدی

لب که به عشوه وا کنی درد مرا دوا کنی عاشق درد میشوم لب که به عشوه وا کنی پیش نگاه عاشقت زمزمه میکند دلم کاش یواشکی فقط اسم مرا صدا کنی در پی یک نگاه تو من که اسیر دل شدم دیده به راه بسته تا از ق...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

( مسمط تضمینی از غزل استاد شهریار) سخن بگو به من امشب که ناز می گویی به روح مرده تو گویی نماز می گویی من از هبوط و تو اما فراز می گویی طنین ترک بیات و حجاز می گویی « بزن که سوز دل من به ساز می ...

ادامه شعر
محمد مهدی (هوشیار) فرازمند

آب حیات فرود آمده دانه ای از فراز چنین گفت با من حکایت به راز که من از دل آسمان آمدم ز اوج زمین و زمان آمدم مرا هدیه داده خدا بر شما که گیرید دستی به سوی سما بجا آورید شکر یزدان خویش که باران ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

کاش معنای نگاهت گذری با من داشت کاش چشمان سیاهت سفری با من داشت تا ببینی که چه اندازه تو را می خواهم تو همان قصه ی دوری که پری با من داشت ای سحر کرده سبو جان من از نام تو مست باقی آن است که می ،...

ادامه شعر
حمید انباز

ایندی منیم قدریمی بیل یاشیم یوزه دوننده یوخ کولگم دوشور یئره ایندی ایزیم ایزه دوننده یوخ یوردوم یووام ائلیم ایستی دانیشیرام دیلیم ایستی نه قدرکی الیم ایستی الیم بوزا دوننده یوخ آج دا منم توخ د...

ادامه شعر
علی صمدی

دوست دارم بروم گوشه ی یک باغ بزرگ زیر احساس پر از سایه ی بیدی تنها تکیه بر ساقه ی نو رسته ی آن بید زنم و برای علف هرز حریص تشنه ی نور صحبت از نور دو چشمی بکنم که مرا ذوب شعاع دلفریب نگهش کرد و به...

ادامه شعر
احمد الماسی

بی تو دل آفتابی ام سرد و یخی است ... بی تو هر حادثه اینجا تنهایی است ... بی تو هر قراری مرگ است و نفس هوس گرفتن دارد بی تو ای دوست خوب می دانی خبری هرگز نیست ......

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

1 ماه یک آه بود برخواسته از قلب خسته ام که سنجاق به آسمان اش کردم تا همیشه پیش چشمانت باشد و ببینی کبودی دلم را. 2 همه ی کولاک ها روزگاری سرشان، تو لاکِ خودشان بود. 3 ...

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

با حضورتو شبم روشن تر از مهتاب شد عطر نگاه ات نازنین ، گلبوتر از گلاب شد چشم دو نرگس تو ، خنده ی دلربای او ؟ باده ی کهنه میشوی ،باده شراب ناب شد هر نفس ات فرشته گون ، می بردم به آسمان بی ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری و گفتگوی حقیر با آن دو بزرگوار 1 - گلایه ای از خدا، منتسب به دکتر علی شریعتی خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خو...

ادامه شعر
محمد طربناک بخشایش

مادر در مسمار پای نجار شهر در میان است اصلا مسمار به آن بزرگی با پهلوی مادر ها سازگار نیست و جنینی که تشخیص نمی‌دهد چیزی که رحم را از بین میبرد کار مادر است یا مسمار...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا