تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمود انصاری

یکباره گــــــرفته بدنـــــم بـــــــوی تنت را بـــــی انکه به آغــــــــوش بگیرم بدنت را صد بار به در گفتم و دیـــــــوار نفهمید در گوشــــه ی دل راز بسی خواستنت را صـــــــــد بـار نشستم ...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

بی ثمر حرفی به زبان درخورِ این بی ثمری نیست بدتر که خبر از تو به جز بی خبری نیست این گونه که بیداد و ستم کرد نگاهت در هیچ کجا شیوه ی بیدادگری نیست از حالتِ گیسوی تو از چشمِ خمارت یک ...

ادامه شعر
سجاد صادقی

مغز من سینمای n بعدی سینه ام کتاب تاریخ است قلب من تیر میکشد بی شک زخمی از هوای مریخ است زخمی از نگاه آدم هاست سیبل خوبیست بطن چپم تیر بنداز و ببین که بعد از آن می روم گوشه ای بکپم می روم ...

ادامه شعر
لیلی اسدالهی

آدمی وقتی غرورش را فدا کرد مرده است من غرورم را فدا کردم بماند ساقیا عاشقان را بس خطاکاران صدا کردم ببین عاقبت خود هم خطا کردم بماند ساقیا...

ادامه شعر
طارق خراسانی

«کِز به یک گوشه دل و باده گساری می کرد[1]» تا در آیی تو ز دَر، لحظه شماری می کرد روی امواجِ دو گیسوی بهم بافته ات دل دیوانه ی من، موج سواری می کرد زاهدا، عشق خدا داد به هر ذرّه ی چرخ زی...

ادامه شعر
عظیم صوفی

مصلحت با آسمان بود زمین آسمانی شد مجالم نداد غم تو غم تو غم تو چشمانت آرزوهایم را رنگ کرد خشت اول کج نبود معمار تو بودی ثریا! نفرینم نکن تمام مصالح را کنار می گذارم زمینی به وسع...

ادامه شعر
علیرضا امیدی

با عشق ممکن میشود محال ها با عشق جبران میشود هرج ها با عشق معنا میشود غزل ها با عشق شعله میشود شرر ها با عشق حاجت به طبیب نیست با عشق درمان میشود مرض ها ...

ادامه شعر
محمد جوکار

تا لحظه ی دیدار تو امشب عقب افتاد بین من و تو فاصله ها ، بی سبب افتاد آرامش صد قافله ی عشق ، بهم خورد آتشکده ی قلب من از تاب و تب افتاد در ناب ترین موج تمنای دل من "خورشید ندانسته بدامان شب ...

ادامه شعر
الهه دهقان

چقدربه دلم وعده دادم آمدنت را ... چقدر دردکشیدم نیامدنت را ... با هجوم وحشی این همه انتظار همیشه جای خالیت تنهاسهم من بود ... دراین هوای بی رحم عاشق کش تهران ... نه کسی جایت را پر نمی ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

مثل باران به دشت چشمانت مثل عطر شقایق عاشق روی تصویرِ سبز احساست می نویسم فدای تو ، طارق می نویسم که رفتنی هستم مثل برگی که با خزان رقصید می روم بی صدا ، به آرامی مثل اشکی که بی صدا بارید ...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

جدایی ها فلک و قامتی که تا مانده ست وافق غرق خون زپا مانده ست شب رجزخوان و لشکر خورشید پشت کوهی بلند جا مانده ست باغبانی که مانده در پاییز و به باغی تبر رها مانده ست دلی از درد و غصه می ...

ادامه شعر
الهه دهقان

نگات تابستون شرجی یه شهر منم تبعیدیم تا به همیشه ... تا اسمت رو میارم توی یه جمع چشات روی تنم آوارمیشه یه آواره توی دنیای شعرم همه ترانه هام نذر نگاهت ... یه وقتایی واست عکاس میشم اونم ار...

ادامه شعر
منیره السادات حمیدی نژاد

بهشت
عاشقانه ترین معجزه ای بود
که با تو در اردیبهشت به آغوشم افتاد

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

داغِ دلدادگی ام را به دماوند کنید دلِ غمگین مرا شاد و فرهمند کنید گله ای نیست که خود کردم و تدبیرم هیچ سیلِ چشمانِ مرا راهیِ اروند کنید میهمانِ گذرِ کوچه ی معشوق منید تا کمی درد مثالِ م...

ادامه شعر
محمد جوکار

ای تشنج های تب آلود من
قطره های اشک ناخشنود من
ای شبیخون های بیشرم غرور
در تلاطم های نامحدود من
عاطفه های سترون در سکوت
هی گره خورده به تاروپود من
ای طلوع بی وفایی های تو...

ادامه شعر
موسی عباسی مقدم

تا جام شراب توی دستت باشد تا عشق خمار چشم مستت باشد انگور بهاری لبت شیرین است فرهاد همیشه پای بستت باشد

ادامه شعر
الهه دهقان

ثانیه ها یواشتر،عقربه ها دلگیرن با بغض قلب ساعت،دق می کنن،می میرن منم شبیه ساعت نبض نفسام کنده باطری نداره قلبم همین حوالی مونده من و شب ویه جاده یه آسمون ستاره یه قلبی که به عشقت زمستونش ...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

رازسکوتم را....... نگاه تومی داند وغم تنهاییت را قلب من..........

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

واسه اینکه ماهو بیارم برات تو باید شبامونو پس میزدی رها کرده بودی پلنگ منو به ماه یکی دیگه دس میزدی نبودی و غم رخنه کرد توو چشام زمستون شده کل جغرافیام بازم جغد شوم میخونه توو شبام که این ...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

میهمان گفته بودی که به چشمان تو دعوت دارم من به این وعده ی خرمن زده عادت دارم قصه ی سنگ بزرگ است و حدیث نزدن ور نه سر را هدف سنگ ارادت دارم گرچه دانم نشود لیک به سر آمده ام حرم چشم تورا میل ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا