تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
نسرین سادات(نغمه) غضنفری

مرگ آفتاب رسید روزی که گل یاس ارغوانی شد ************************** خورشید بانو بتاب که بلورین نغمه در حزن اندوهت تب شور قلم دارد ...

ادامه شعر
حسین خیراندیش

مژده ای دل که تو را رمز وصالی دادند دلبر تازه نفس را چه کمالی دادند مست و دیوانه ی عشقم به خرابات جهان در خرابات جهان ما را مکانی دادند گر چه هست در سر ما حال و هوای رخ دوست راحتم کرد مرا وقتی که...

ادامه شعر
حسن کریمی

خوش حرکات وخوش سخن،زمزمه محبتی
نقش بسی زدند و تو ، نقطه عطف خلقتی
مخمل نیم خفته ای ، غنچه نو شکفته ای
آیتی از لطافتی ، غایتی از بداعتی
چون طیران اوجها ، چون جبروت موجها
سُ...

ادامه شعر
سیدمحمدجواد هاشمی

غم انگیزترین غم مرگ نیست وابستگی به کسی است که بدانی هست اما.... اجازه درآغوش گرفتنش را... نداری......................

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

روز اول دست خلاق جلیل صورتی آورد بر لوح جمیل پرده از خلقت دمی برداشتند آسمان را در دل گِل کاشتند سجده آوردند بر پایش ملک قدر او بگذشت از اوج فلک کنت کنزا مخفیا آمد پدید نفخه ای از عشق د...

ادامه شعر
سلیمان پناهی

به خلوت شب و اندر سکوت و حسرت خویش بگو تو را به چه نامی صدا کنم یارا ؟ دلم گرفته و چشمان من غبار آلود ز اشک پر شده برگرد و پاک کن جانا چه ساده شعر و غزل نظم نام تو بگرفت ز سادگی است که در دل نهاد...

ادامه شعر
علی سپهرار

آن شب که خانه سردتر از کوچه مینمود ، این سیر سنگفرشِ تر ز قدمهای پیش و پس : آن پا کشیدنی ، کو بر درختِ کهنۀ سم خورده آشناست ، باعث به دعوت این سینۀ مأذون به باغ شد! نجوای اعتماد و پچ ...

ادامه شعر
علی سپهرار

1 ابزار وفا لزوم کار من و توست همبستۀ عشق و عشق یار من و توست ای دل تو صفا بورز کامروز گذشت سر ده که زمین در انتظار من و توست 2 ای چرخ بیا که روز ما رو به شر است این سیرت خ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

گفتا تــو را چــه شد؟! رنگت پریده پس چرا؟ چه شد؟! من محرمم ، تــو رازِ دلت را بـــه من بگو در عـالــم ِ تــو مـاجــرا چه شد؟! دیدی چه ها؟ چه شد؟! * گفتم که عاشقم حاصل، مرا ز ع...

ادامه شعر
سجاد صادقی

سلام و درود دوستان خوبم ایام فاطمیه رو تسلیت میگم،التمای دعای فراوان. در ظلمت شب شهاب بودی بانو آیینه ی آفتاب بودی بانو در چشمه ی خونین دو چشمان علی پیمانه ی نور ناب بودی بانو #سجاد_صادق...

ادامه شعر
علی سپهرار

?Quo vadis *به کجا میروی؟ دوش مردی در کنار درب پشت خانه ام آنکه از ارثی مرارت بار باقی مانده است خانقاهش را گمانم دیده بود از راه دور آنچه تا امروز از اسرار باقی مانده است خفته و ناخ...

ادامه شعر
حسن کریمی

«میعاد» مذهبم از تو گفتن و ، معبدِ من پناه تو روسوی کعبه اَسودم،مردمکِ سیاه تو یادِ توام عبادت و ، ترکِ تو کفر و معصیت محشرِمن نهفته در، حالتِ آن نگاه ...

ادامه شعر
سلیمان پناهی

مستم از ناز نگاه تو نگارا نظری بر کویر دل غمدیده خدا راگذری شاه بیت غزلم زلف دل آرای تو بود خوش نویدی که ز زلف تو بجویم ثمری بهر میقات تو چون جمله ای ملک و ملکوت سر تسلیم به خاکت زده شام وسحری ...

ادامه شعر
علی سپهرار

« خود نه از امید رستم نی زغم جمع من با کدخدای خویشتن » *************** وقتی نصف شب ، از خواب پا میشم با تو ای خدا ، باز تنها میشم رومو میکنم به سمت تو میگم که منم! باز اومدم! د...

ادامه شعر
سلیمان پناهی

ما را خیالی نیست جز باغنچه ای مسرور از او در اندرونی خلوتی یا حجله ای معمور از او عشقی سراپا شعله ور بر سوز وسازش مفتخر خود در حضر اما حذر دلداده ای مهجور از او خود را به آتش می زنم سر در حریم...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

دل شد همه در وصف جمالت شکرین.، جان شد به تمنای وصالت شکرین.، من زهر زمان خورده ام ای مونس جان.، با من همه شب.،فکرو خیالت شکرین، ب.ع.کیمیا.آلمان...

ادامه شعر
علی روح افزا

هــر شب از چشـمِ تــــو ای ماه ، غزل میگویم خستـــه ام آمــــــده از راه ، غـــــزل میگویم بیخبر از خــــودم و بــا خبـــر از معشــــوقـم فــــــارغ از مــردم گمــــراه ، غـزل میگـویم آمـدم رو...

ادامه شعر
علی سپهرار

به نام خدا شرحی که زگل نالهً بلبل به فغان گفت تفسیر وبیانی به از این کس نتوان گفت زاییدهً همخوابگی بلبل و شهد است فریاد بلندی که فلک جامه دران گفت ماییم سراسیمه که در آمد و رفتیم آ...

ادامه شعر
سلیمان پناهی

بی تو یک شب با هزاران شب برابر می شود خاطرت در یاد ما جانا مکرر می شود بر مشام ما رسد گر ذره ای از بوی تو این تن خاکی ما یارا مطهر می شود تیزی چشمان شوخت پر ز نور ایزدی است گر بتابد نور خود جا...

ادامه شعر
علی سپهرار

در جستجوی قبله راهم از او جدا شد این ظلم بیحدی بود ، کز خود به خود روا شد گفتم فلک چه سازم؟ این نرد را ببازم ؟ بین بر سرم چه آمد ، بختم چو شب سیا شد اشکی ز گونه غلتید ، جاری شد از گلــویم از ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا