هنوز من
ای کویر
ای کویر پر امید
مست غیبت خورشیدم
در لحظه های مخفی شدن زیر ابر
گویی در این زمان
عاشقانه
خرامان خرامان
آمدن یار را نوید می دهد
وه چه زیباست
دلتنگی این دقایق
انتظاری که خیال انگیز است
و بر می افروزد طبع شاعرانگی را
دوست دارم در کوچه باغ های تو
یا در نگاهی به پهن دشت بی پایانت
قلم بردارم و بنویسم
و فریاد سر دهم
مزینان!
ای دیار سرفراز من
کجاست جاه و جبروتت
کجاست مقام پر فروغت
دیگر چرا جرس کاروان
و درای قافله را نمی شنوم
چگونه است که راه ابریشم
این خط باستانی هزاران ساله
در میان راه رسیدن به تو گم شد
به من بگو در پس قداره و غارت ها
کدام دست آلوده ای
و فکر پلیدی
تو را به انزوا کشاند
شنیده ام در زمانه ای نه چندان دور
مردمانی از چین و ماچین
یا تبت و پامیر
شاید هم قاره ی سبز و سیاه
با تاجران مغرورت
به تجارت حریر و ابریشم و کرباس تو پرداختند
پس چه شد آن دارایی
شنیده ام
شاهانی از تبار قاجار
سلاطینی از سلسله سلجوقی و ایلخانی
جنگجویانی از تبار مغول
به تماشای تو ایستادند
و مبهوت سرو چمان تو شدند
متحیر از شجاعت مردانت
لرزان از ابهت جوانانت
و به تمجید آنان
شاعران شعر سرودند
شنیده ام
زیبا رویان اینجا
در حسرت نگاه یوسف
این بار انگشت خود را قطع کردند
آری شنیده ام ای کویر
شاید بوده ام و شاهد
نام تو آوردگاه نامداران
وام گرفته علم ،
ادب
آگاهی است
تاریخ و جغرافیا با تو معنا شد
و مدنیت شکل گرفت
روزی روزگاری مرزبان بوده ای
دیار مرزداران
یاغیان به هیبت جوانانت
و خروش آنان
از پا فتاده و گریختند
طاغیان در کویر تو راه گم کردند
مگر دلی برایشان مانده
وقتی رستم هایت قد برافراشتند
و از نیستانت
شمشیری به نام قلم ساختند
به تو
جور دیگر بنگرند؟...
اکنون
گویی آن قلم ها شکسته
افروختن و افراختن از کف رفته
که تو را ای مأوای من
به پناهی رانده اند
اما می دانم وطن
ای که نامت فروغ هر انجمنی است
و آوازه ی هر محفلی
کرور کرور به تماشایت می آیند
بازهم برپا می ایستی
می ایستی و به همه ی نامردی ها می خندی
و نامهربانی ها را در هم می شکنی
و من!
صدای جرس کاروان را می شنوم
می بینم
کوله ها شان پر حریر
با طاقه هایی از کشمیر
سلانه سلانه می آیند
این را شیهه ی اسب کاروان سالار
با گذر از راه ابریشم می گوید
آنان از هیبت مردم سرزمینم
و صلابت جوانانش حیرانند
بر آنان درود می فرستند
با سلامی بر انصاف تاجرانش
همان گونه که سلاطین چنین گفتند
یا آن اجنبی صحرانورد
وقتی از صحاری ایران
به دل کویر تو آمد
چه افسوسی بود در نگاهش
و نوشت
مزینان، این کهن دیار تاریخی
تا چند سال دیگر
به افسوس رفتنی هایش می اندیشد
درست گفت
آن هنگام
در سکوتی سرد و خاموش
راه به جایی کشانده شد
مزینان خلوت
تیمچه هایش* از رونق افتاد
شهر به دهستان خوانده شد...
ادامه دارد....
*تیمچه=بارانداز، گاراژ، کاروانسرای کوچک ... مزینان در زمانی نه چندان دور حدود شصت یا هفتاد سال قبل دارای چند تیمچه بوده
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 26
امیر عاجلو 18 تیر 1400 10:11
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 22:07
درود و سپاس جناب عاجلو
علی آقا اخوان ملایری 18 تیر 1400 15:09
درودها بر شما استاد ارجمند
بسیار زیبا، پر محتوا و تاثیر گذار سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 22:07
درود برشما جناب اخوان مهربان
کرم عرب عامری 18 تیر 1400 17:00
درودها استاد درودها خسته نباشید
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 22:08
درود استاد عرب عامری بزرگوار
جواد مرادی 18 تیر 1400 17:45
درودتان باد جناب عسگری
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 22:09
درود جناب مرادی گرامی
محمد خوش بین 18 تیر 1400 19:13
سلام و درودها استاد عزیز
عالی
علی مزینانی عسکری 18 تیر 1400 22:10
سلام و سپاس جناب خوش بین گرامی
علی معصومی 18 تیر 1400 21:53
درودها بر شما
ارجمند
◇◇◇
علی مزینانی عسکری 19 تیر 1400 10:36
درود استاد
محمد علی رضا پور 19 تیر 1400 11:32
سلام و درود و ارادت
جناب مزینانی عزیز
علی مزینانی عسکری 19 تیر 1400 16:58
درود استاد بزرگوار
کاویان هایل مقدم 19 تیر 1400 13:13
عرض ادب
بی تردید تا این اندازه عشق به زادگاه و تعهد برای معرفی به همگان لایق دستان مرتب اینچنین است دوست عزیزم.
علی مزینانی عسکری 19 تیر 1400 16:59
سلام و سپاس استاد عزیز
محمد علی رضا پور 19 تیر 1400 14:02
سروشی تقدیم تان:
شاعرم کرده بوی شالیزار/
شعر مرغان جوی شالیزار/
دل من، با وضوی شالیزار/
می نوازد سروش.//
(محمدعلی رضاپور)
علی مزینانی عسکری 21 تیر 1400 07:58
سپاس از این هدیه ی زیبا
حسین خیراندیش 20 تیر 1400 23:18
بسیار عالی و با احساس سروده اید استاد
علی مزینانی عسکری 21 تیر 1400 08:19
سلام و سپاس استاد ارجمند
جواد امیرحسینی 21 تیر 1400 17:42
سلام و عرض ادب حضور استاد مزینانی عزیز. دست مریزاد. پاینده باشید
علی مزینانی عسکری 22 تیر 1400 07:21
سلام و سپاس جناب حسینی گرامی
شبنم رحمانی 22 تیر 1400 09:06
درود بر شما .بسیار زیبا سروده ایدد. قلمتان سبز
علی مزینانی عسکری 22 تیر 1400 15:45
سلام و سپاس خانم رحمانی گرامی
رضا کاظمی اردبیلی 22 تیر 1400 12:31
درود بر شما عالی بود
علی مزینانی عسکری 22 تیر 1400 15:50
درود جناب کاظمی عزیز