نوستالژی در ذهنم قدم میزند،
قلک شکسته را ترمیم میکنم،
چهل تکه مساوی.
در سالن اشیاء گم شده ،
خاطره ایی از کودکیم،
به عروسک پشت ویترینی که تو میخواستی زل میزند.
ونوس رد پایت را از رویاهایم پاک میکند،
آیا خدایان به خواب رفته اند؟
چیزی انگار زمانرا در شعرم میتکاند ،
اشیاء گمشده بر زمین میریزد
من ،
تو،
نوستالژی،
قلک شکسته،
عروسک پشت ویترین،
و خدایانی که هنوز خوابند.
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 2 از 5
نظر 8
-
طارق خراسانی 17 خرداد 1394 14:15
من ،
تو،
نوستالژی،
قلک شکسته،
عروسک پشت ویترین،
و خدایانی که هنوز خوابند.
با سلام و درود
نغمه ی مرغ فلک پیمای ذهن تان را با گوش جان شنیدم
در پناه حق
-
کرم عرب عامری 18 خرداد 1394 01:01
درود براخباری عزیز
مجبورم از حوصله ی زیبای جناب خراسانی هم تشکر کنم
البته تو صفحه ی خودم اینکاررا خواهم کرد انقدر لذت بردم از توجه یشون که بجی حضرتعالی ازیشان شکر میکنم
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
milad norouzi
-
مهدی ایزدی
-
نجمه کی خا (روشا)
-
سمیه مردیان
نقد 3