لیست کاملی از گریه¬ام
یک تیترِ از لبخند روزی نامه که هرگز روزنامه نشد
وکارِ این فصل تنها
تازه کردن زخمِ این فصلنامه است!
تاریکی¬ قابلِ تعبیرنیست
و این یعنی عمیق ترین ظلمی که به ماهِ زندگی شد!
عاشق پیشه¬گی این خوانش هم خواندنی نیست
من مثلِ تو اشک هایم را نقاشی می¬کنم
چشم هایم را درگزاره¬های غم شاد نمی¬کنم
من مثلِ خودم پُر از استتیک بی بنیادم
خالی از
عصری که شنبه اش پُر از غزل های فیلسوفانه است
به من بگو که چگونه می¬شود
درسیاهی کلمات هیچ های کوچک را توجیه کرد؟
پیچ های طویل رابه تبسم وا داشت؟!
دراین کافه¬ی دردمند زندگی طعم هیچ سُروری نیست!
مزه¬ی هیچ حرفِ شالوده شکنی را نمی¬دهد
این جا فرم بیشتر از متن رنج می¬کشد
انتقاد قیافه¬ای مشکوک دارد
و قافیه اعتماد به نفس خودش را ازدست داده است!
و شک نامِ خانوادگی یقین است
چترم را
در انتهای بارانی باز می¬کنم که پست مدرن نیست
و چه خوب درنگاره های سیگار به تأویل متن می¬رسیم
چشمانِ تو به پل ریکور که فکر می¬کنند
چشم اندازی از هرمنوتیک زبان زبانه می¬کشد
چه معصومانه درباورِ خودت ناباور می¬شوی
مثل کویری که بیابان¬اش را باور نمی¬کند
مثل
بر شانه ی هر تصویری که می¬نشیند
پروازش مانند هیچ مثالی نیست!
سرانجام رؤیایی درخشان دفترِ خاطراتش را رَخشان می¬نویسد
مثل دونالد هرش
که اعتبارش را از پیرنگ خیابان تفسیر می¬کند
مثل ِهمین بیان که ساختاری به دلخواهِ تند دارد
قصه¬ام پاره¬ی قلبِ هیچ قصیده¬ای نیست
و روایتِ این قطعه با ستایش خون استعاره نمی¬شود!
به این گاه نگاه کن!؟
به یتیمی این نقطه که در شبی پیر،جوانی اش را دار زدند!
بنگر به این مداد
که چگونه نام ِخودش را مثل خودکار می¬نویسد!
عقده¬ی من اودیپِ این همه ترفند است!
و هیچ خودی مادرزاد در فراخودِ خویش الکترا نیست!
من انتقامِ پدرِ کلمات را
از پولادس خواهم گرفت
از آیگیستوس که برقله ی دلدادگی نشسته است!
لب خوانی این فریاد
چه بی شرمانه تسلیم صدامی¬شود
لبخند را از گوشِ گوشه ها طلب نکن!
این روزها هیچ کسی مثل اشک ها بی¬خانمان نیست!
عابدین پاپی(آرام)
2/10/1402
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 18 بهمن 1402 10:46
!درود
یاسر قادری 19 بهمن 1402 06:56
مرحبا استاد پاپی عزیز
محمود فتحی 20 بهمن 1402 16:28
درود برشما استاد هم شعری زیباهم خط نگاری زیباتر احسنت