- شاعران
- سلبی ناز رستمی
- دفتر شعر وقتی تو نمی وزی
- شعر "این گونه بدرقه می شوی " | سلبی ناز رستمی | شعر ایران
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
"این گونه بدرقه می شوی "
1
این گونه بدرقه می شوی
یا ساز رفتن را ،
قبل از آمدن باران می زنی.
یا با چتری نگشوده ،
به انتظار باران می نشینی.
و من دلم می گیرد
از اینکه ،
توفان
ندیده
می روی!
2
باران ،
عاشقِ مرد بود
مرد ،
عاشقِ تیرو تفنگ!
باران پرشده بود از رگبارتیری،
که ماشه ،
بر احساس خاک می کشید.
کاربرانی که این شعر را خواندند
سلبی ناز رستمی (16 /05/ 1394) | بهناز علیزاده (16 /05/ 1394) | هما تیمورنژاد (16 /05/ 1394) | حسین دلجویی (17 /05/ 1394) | طارق خراسانی (17 /05/ 1394) | روح الله اصغرپور (17 /05/ 1394) | ایمان نوکاریزی (17 /05/ 1394) | عرفان ویسی (هستیار) (17 /05/ 1394) | کمال حسینیان (17 /05/ 1394) | نگار حسن زاده (17 /05/ 1394) | علی اکبر سلطانی (17 /05/ 1394) | دادا بیلوردی (18 /05/ 1394) | علی اصغر اقتداری (18 /05/ 1394) | شکوفه دهقان (19 /05/ 1394) | الهه دهقان (20 /05/ 1394) |
رای برای این شعر
نظر 20
-
-
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:29
درود
عزیزم
ممنونم گلم
حضورت را پر ظهور می بینم بر فراز آسمانی که نگاهت را عاشق خود می کند.
پنجره ات آفتابی باد.
-
-
-
طارق خراسانی 17 امرداد 1394 08:34
سلام بر بزرگ سپید سرای سرایم
بوی جاودانی از اشعار شما می شنوم
به انتظار سروده ی بعدی تان با خود می خوانم:
باران ،
عاشقِ مرد بود
مرد ،
عاشقِ تیرو تفنگ!
باران پرشده بود از رگبارتیری،
که ماشه ،
بر احساس خاک می کشید.
در پناه خدا
-
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:32
درود استادم
آمدنت زیبا ترین شعری بود که به ناگاه آمد و نشست و پر زد.
پروازت بی خطر باد.پرواز شعر بر مناره های احساس ات !
-
-
-
کمال حسینیان 17 امرداد 1394 23:01
باران ،
عاشقِ مرد بود
مرد ،
عاشقِ تیرو تفنگ!
باران پرشده بود از رگبارتیری،
که ماشه ،
بر احساس خاک می کشید.
==================
همه هنر بود و جاودانگی، همه زیبایی و لذت خوبِ خوانش یک ناب، واژه ها کوبندگی همان رگبار قبل از باران را داشتند و صلابت همان تیری که سپیدی پر اعجاز و ایجاز خلق کرد
پیشوازی دارم بر این ناب سروده در حد توان قلمِ ناقصم :
کوچه باغِ دلگیریست
شاخه های آویخته
به یاد خواهند داشت ...!!!
که رهگذران دیروز
حسرت کشانِ امروزند
و روندگانِ امروز
نغمه خوانِ مستانه های
فردا ...
==============
پاینده باشید بانو
-
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:34
درود
سپاس از مهرت ...از شعرت و نگاهیی که معصومانه در لکنت واژگانم می رقصید. رقص قلم و جوهر و کاغذ ...ابر و باد و مه یی ست که خدا آفرید. خدایت همیشه حافظت باد.
-
-
-
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:34
درود قشنگم
نوش جان ...
الهی که چشمه جوشان اشعارت همیشه از جای گرم بلند شود.
-
-
علی اکبر سلطانی 17 امرداد 1394 23:34
سلام و هزاران درود ..
هر دو کوتاه زیباست و ستودنی ..
باران ،
عاشقِ مرد بود
مرد ،
عاشقِ تیرو تفنگ!
باران پرشده بود از رگبارتیری،
که ماشه ،
بر احساس خاک می کشید.
-
-
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:36
درود
ممنونم استادم
پر و پرواز ،هر دو به یک چیز می اندیشند هردو به پرواز ...اما پر به نوشتن بیشتر می اندیشد تا پرواز!
پر پروازت پر نگارباد.
-
-
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
در13 /02/ 1350 -
حسن رسولی
در13 /02/ 1363 -
Parvin Mohamadi
در13 /02/ 1402
نقد 2
حسین دلجویی 17 امرداد 1394 08:42
من دلم می گیرد
از اینکه ،
توفان
ندیده
می روی!
درود بانو رستمی گرامی
انتخاب و نوع پازل واژگان
صداقت و سادگی و صمیمیت در کلام
ایجاز در اثر
خود واژه ی «باران»
و کلا رقص زیبای قلمتان را دوست دارم...
به امید زیباترین هاتون...
امشب غزل با نام باران مینویسم
با جوهر اشک فراوان مینویسم
/
امشب تمام خاطرات رفته ات را
بر گونه های خیس ایوان مینویسم
/
امشب تمام دردهای مانده ام را
بی واسطه بی اسم و عنوان مینویسم
/
امشب به یاد رفتنت از این حوالی
ابیات خیسم بر خیابان مینویسم
/
امشب که در چشم شما پیداترینم
ابیات خیس خویش پنهان مینویسم
/
سخت است یادآوردن احساس ،اما
من سختها را سهل و آسان مینویسم
/
یادم نمی آید تو اینم بوده باشی
پس لاجرم نام تو را آن مینویسم
/
از دست دادم تا همه دیروز هایم
امروز خود را غرق تاوان مینویسم
/
امشب تمام شـــعرهایم نور دارند
چون بیت ها با گوهر جان مینویسم
/
یک امشبی لبخندهایت سهم من کن
وقتی که من با چشم گریان مینویسم
/
با اینهمه بغضی که مانده درگلویم
امشب غزل با نام باران مینویسم
حسین دلجووو
سلبی ناز رستمی 19 امرداد 1394 16:28
درود
مهربان شاعر
شعرهایت چاشنی مهری ست که خدا را عاشق کرد.
عاشق لحظه هایی باش که شعر می جوشد.
لحظه هایت شعر باران !