غزلی قدیمی با نام " تناقض " از کتاب " هیجان آبی" پر از پارادوکس
و جناس و ایهام و قوافی درونی و ..... در بحر رجز، تقدیم به سروران
و دوستان مهربانم.
_____________
بــا مـن مــُدارا می کــنی امـا چـرا بـا جـنگ و خون؟
بـا عشـق ِ من تـا می کـنی در حالـی از نیرنگ و خون
می ســازی اما بـا جـفــا، می بـوســـی امـا در خـفــا
می رقصــی اما بی صـدا بـا ضـربـی از آهـنگ و خون
میخــواهمت، کـو ،نیستی، روشــن بگـو پس کیستی؟
با آب و آتش زیستی؟ سردی تو گرمی؟سنگ و خون
یـک روز خــوابـم می کــنی، روزی خـرابـم می کنی
چون شمع آبم میکنی،کی شـد یـکی، فرهنگ و خون؟
بــا مهــــربــانــی آمــدی، بـا یـک تـبــانی پـا زدی
یا خوب شو یا کن بدی، چون خسته ام از رنگ و خون
انـگار یـادت رفـتـه بـاز از عشـق ِ من شـد سـفره باز
از کـفر گـویی تا نمــاز، مـاندم میـان ِ گــَـنگ و خون
دوری ولــی نـزدیـکـمی، نزدیک و دوری یـک کمـی
همواره میسـازی غمـی، نزدیک و صد فرسنگ و خون
یک شب به آغـوشت منـم، یک شب شـود تنـها، تـنم
در پیــله ات غـم می تـنـم، قلبـم کـُنی دلتنگ و خون
امشـب سـخن سـنـجم تـو را، فـردا پُـر از رنجم چرا؟
عشـقی بـه من کردی عـطا، امـا چـرا بـا جنگ و خون؟
___________________________________
مطلوبی(سخن سنج تبریزی)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 22
مسعود احمدی 07 آبان 1394 02:22
یک شب به آغـوشت منـم، یک شب شـود تنـها، تـنم
در پیــله ات غـم می تـنـم، قلبـم کـُنی دلتنگ و خون
درود هاااااااااا جناب مطلوبی عزیز
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 19:55
با عرض سلام و ادب
از حضورتان بسیار ممنونم دوست گرامی
یا حق
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 19:55
با عرض سلام و ادب
از حضورتان بسیار ممنونم دوست گرامی
یا حق
طارق خراسانی 07 آبان 1394 08:54
یک شب به آغـوشت منـم، یک شب شـود تنـها، تـنم
در پیــله ات غـم می تـنـم، قلبـم کـُنی دلتنگ و خون
امشـب سـخن سـنـجم تـو را، فـردا پُـر از رنجم چرا؟
عشـقی بـه من کردی عـطا، امـا چـرا بـا جنگ و خون؟
با سلام و درود بی حد
عالی بود ... دلمریزاد
در پناه خداوند سبحان شاد زی.............................................................
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 19:56
با عرض سلام و ادب جناب طارق عزیز.......سفر بی خطر
از حضورتان بسیار ممنونم دوست گرامی
یا حق
کرم عرب عامری 07 آبان 1394 20:52
درود بر شما
بله این گاهی در یکنفر هستش مردو زن نداره اگر خانومی اینطوری بود باید مدارا کرد بعد ازینکه اشگتو دراورد بهت لبخند دلچسبی میزنه که هرگز فراموش نمیشه وقرآن کریم میفرماید (همانا با هر سختی ،آسانی هست) اما گاهی این در دو کالبد هست هست
در بوف کور هدایت یادش بخیر معرفی کتاب (3) در شعر ایران در تحلیل روانشناختی این رفتارها هم هست.
گرامی بواقع لذت بردم از داناییتان واستادی
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 21:40
با عرض سلام و درود بر جناب عامری بزرگوار
از حضورتان بسیار ممنونم
غزل فوق شرح حالی است از دنیای کوچک انسانها که با عدم تفاهم
و محبت و مهربانی بر سر دو راهی های زندگی قرار میگیرند
و تصمیم خاصی برای ایجاد یک زندگی با محبت و آرام ندارند.
خدا را شاکرم که بنده همچنین معزلی نداشته و ندارم و همسر بنده
قسمت بزرگی از بهشت خدا و تمام اردیبهشت سرسبز بنده است.
خدا را شاکرم که مهربانترین همراه و همدل را به بنده ی حقیر بخشیده
تا تمام حالات کودکی بنده را رشد دهد.
عشق تنها در آسمان نیست
خانه ی کوچکم
پر از عشق بی مثال است
یا حق
دادا بیلوردی 07 آبان 1394 21:34
بــا مـن مــُدارا می کــنی امـا چـرا بـا جـنگ و خون؟
.
.
درود بر جناب مطلوبی بزرگوار
استادانه و جذاب سروده اید
آفرین
واقعاً لذت بردم.
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 21:42
سلام بر دادای مهربان و بزرگوارم
از حضور پر مهر و محبت شما کمال تشکر را دارم
برایتان عشق و سلامتی در پناه خدا آرزومندم
ممنونم و یاشا قارداشیم
یا حق
کرم عرب عامری 08 آبان 1394 03:14
سلام گرامی
ممنونم از توضیحاتتون شاید بیان من اشکال داشته منظورم زندگی شهصی نیست بلکه همان تناقضیست که موجب رشد انسانها میشود معلومست شاعر نامداری چون شما در کمال بسر میبرید امیدوارم سالیان در کنارهم و زیبا زیست باشید الهی
در ادبیات و هنر دیده شده طرف مورد نظر هنرمن یکنفر بوده که هردو ویژگی مثبت و منقی رو داشته اما در آثاری چون بوف کور هدایت دو آدم مجزاست آدم خوبه مقدسه وآدم بده لکاته
توضیحات کلی بندست که فصول مفصلی از نقد روانشناختی هنر و ادبیات رو در بر میگیره و قصدم مطلب شخصی نبود خدای ناکرده
موفق همچون همیشه
از نازنینان هم نوشته ای ببینیم دلمان تنگ شده استاد
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:28
سلامی دوباره........خواهش میکنم جناب عامری بزرگوار
بنده هم جسارتی نکردم
صرفا جهت شکر گذاری از بزرگترین نعمتی که خداوند مهربان به
بنده عطا فرموده....زبان قاصرم را به بیان کشیدم
درود بر مهربانی شما
یا حق
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 08 آبان 1394 15:14
بــا مهــــربــانــی آمــدی، بـا یـک تـبــانی پـا زدی
یا خوب شو یا کن بدی، چون خسته ام از رنگ و خون
درود برقلم شیوایتان
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:26
با عرض سلام و درود
از حضورتان بسیار ممنونم
یا حق
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:26
با عرض سلام و درود
از حضورتان بسیار ممنونم
یا حق
علیرضا خسروی 08 آبان 1394 15:44
درود
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:25
با عرض سلام و درود
از حضورتان بسیار ممنونم
یا حق
کرم عرب عامری 08 آبان 1394 19:01
سلام گرامی
مقاله ی بسیار زیبا و کامل نسیمی را خواندم امیدوارم در ادامه از دیگر مفاخر این خطه از قلم زیبا ومتقن شما بخوانیم
هنوز نظرگاه شعر ایران درین درگاه کامل نشده مجبور شدم درینجا یادداشت بگذارم
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:31
از همراهی و بزرگواریتان بسیار ممنونم
بخش دوم مقاله هم هست
امیدوارم به چشم اغماض بخوانید
یا حق
مهدی صادقی مود 09 آبان 1394 17:54
درود برشما دوست عزیز
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:25
با عرض سلام و درود
از حضورتان بسیار ممنونم
یا حق
جواد صارمی 10 آبان 1394 21:57
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 11 آبان 1394 15:25
با عرض سلام و درود
از حضورتان بسیار ممنونم
یا حق