3 Stars

خرافات

ارسال شده در تاریخ : 21 اسفند 1394 | شماره ثبت : H942807


روزی ز کسانم به من از کو خبر آورد *

اُمّی ز رفیقانِ من آهنگِ خدا کرد

مادر ره رجعت به خدا زد شب قبلی

باید که به مجلس شده تکلیفِ وفا کرد

وارد که به منزل شدم از درب ورودی

زانوی غمم تا و دلم وا اسفا کرد

گفتم رفقا صفحۀ قرآن به من آرید

باید که به یاسین گُنه از مرده سوا کرد

تا حرف ز قرآن شد و از دِین به الله

هم دختر و داماد و پسر قصّه به ما کرد:

یک جلد به صندوق بُدی زین که تو گفتی

یک روز شهین هدیه به سمسار و فنا کرد

آخر دل شهرام بُدی تنگ اَرنگه*

از بهر سفر خواهر وی صفحه فدا کرد

جلدی دگر از آن لب رف بود و بی آزار

رمّال بر نذر مهین جن به سرا کرد

جن گفت که مشکل همه این جلد کتابست

باید که به مسجد ز رف این صفحه رها کرد

این بود که بهرام به مسجدشده از خوف

قرآن خدا را همه از خانه جدا کرد

ما از سلف مؤمن و ملا که نباشیم

کو خانهً خود دفتر و قرآن به نوا کرد

در خانۀ ما تنبک و تار است و کمانچه

باید که به تفریح همی خواند و صفا کرد

گفتم چه بگویم که خداوند کریم است

باید طلب بخشش از او کرد و دعا کرد

گفتند مخوان! نذرِ مهین مرگِ پدر بود

این خانه دعا را همه معکوس و بلا کرد

اکنون همه وارث به پدر گشته و بدبخت

پست است و خسیس است و به ما ظلم روا کرد

گفتم چه شود پس به ره کوچه گذاریم

تا درپی تابوت همی توبه خدا کرد

یک دفعه ز غوغا همه بر بام و در و سنگ

در کوچه نباید سر و فریاد و صدا کرد

چون ما همه اولاد بدهکار به مردم

گر خلق بداند که کسی رو به سما کرد

دانند که ارث است و همه صحبت قیّم

باید که به رمز این همه درمان و دوا کرد

دفتش بنماییم همی در بر رهرو

یا کنج اتاقی که پدر خواب به پا کرد

شاید که شبی ترس پدر را برماند

دست پدرم برده و روحش به هوا کرد

من زیر لب از دولت خوبان به وداعی

خواندم همه وردی که خرافات چها کرد

البته بگویم که من از این همه شخصاً

می خوانم و دف بر کف و باید که عصا کرد

گاهی به تسلّی به غنا تار و ربابی

آن کس که میان را بگزیند به سزا کرد

************************
* این شعر از بیت اول شعری از استاد کریمی مراغه ی استقبال شده است با مطلع :

بیر گون رفقادن بیرینین اؤلدی آناسی

گئتدیم اورا گؤردوم قورولوب ماتم اساسی

علی سپهرار
اثیر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 315 نفر 425 بار خواندند
حسن کریمی (23 /12/ 1394)   | علی سپهرار (24 /12/ 1394)   | علیرضا خسروی (24 /12/ 1394)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (24 /12/ 1394)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا