تقدیم به کودکانی که هیچگاه نخواهیم شناخت :
سرخ و داغ از تب ز آتـــش پُر تـــــنِ نوزادِ او
جیب وی از روزِ بـــــــاقی پُر؛ تهی مازاد او
از عــــرق پُر شیشه های پنجره هُـــــرمِ ذغال
نیـــــمی از کربــُــــن به دَم بر سیـــنۀ اولاد او
آنچه دندان در محیطش مملو و در حال هضم
بیش از آمــــــارِ توان و نـــــــوبت ایــــــجاد او
دخت کوچکتر که زانو را بغل کردست و هم
در میــــــانِ دستِ وی سرمشقی از استاد او
هم پدر هم مادر و دختر به نفتی در چــــــراغ
در امیــد و با خدا در خواهش و امــــــداد او
هر کس از ایشان ثنا را با زبان خــــاص خود
از خدا مــــی خواهد و با نــــــحوۀ اوراد او
سرفه های کوچک نوزاد و ترس و لرز زن
میــــــوزاند درد را در مدخل غمبـــــــاد او
در شباهت قصۀ این مردمان دیــــــگر نبود
در چنین دور و زمان و دهرک شیّـــــــاد او
بعد مرگ دختری این یک گرفت از والدین
نامِ دختربس به خود در ساعت میلاد او*
بر پسر نام خدادداد آمد از فـــــــــرطِ شعف
این زمـــــــــــان داد دعا باشد به استــرداد او
چون به درمان سکّه ای در کاسه موجودی نبود
روی نــــاچــــــاری برای کاهش فریاد او ،
جـــای دارو ذرّه ای افیون میان شیــــر وی
داده است از بـــــذل و بخشش دایی معتاد او
شب به بیداری گذشت از غصه اما نور صبح
مثل رعدی زد به نوزاد و بشد صیّــــــاد او
چون صدایی دیگر از گهواره نامد وقت صبح
خواب خوشدل چیره شد بر چهرۀ اجـــــداد او
دخترک لیکن ز بوی مرگ و هم اجری که داشت
خسته و هم منتظر بــــــر لحظۀ ایــــــــــراد او
دختر است و قدر خود را میشناسد دیری است
معنی زن بــــــــــــودن و تــــــاوان و استعداد او
هدیـــــــــــه کن پروردگارا از مساواتی که خلق
کمتر از دنیا بدیــــد از علت ابــــــــــــعاد او
« بختِ خوش کم در جهان چون گِردَکان بر گنبد است »
بخت بد آغشته بر دنیــــــــــا و هم بنیاد او
***************
* دختر بس : نامی که هنوز هم بعضی مردمان بر دختر خود میگذارند تا به این روش باعث تولد پسری در نوبت بعد شوند!
* با اقتباس از بیت سعدی : پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است!
البته با معنایی دیگر!
کلمۀ گِردَکان که به ترکی گردو معنی میدهد در بعضی مکاتب گرد کان = گردی که آن!
گفته و تلفظ میشود. سپاسگزارم.
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 3
اله یار خادمیان 15 اردیبهشت 1395 05:57
سلام و درود موفق و موید منصور و ماناباشی
علیرضا خسروی 16 اردیبهشت 1395 21:01
درودها شاعر فرهیخته
دادا بیلوردی 17 اردیبهشت 1395 12:25
درود بر جناب سپهرار
این دردی است که دامن خیلی از خانواده ها را آلوده ساخته است
رسالت شاعری تان چنین اقتضا کرده که بر گوشه ای از این درد بپردازید
قلمتان نویسا