3 Stars

قلمم بی بهانه می رقصد

ارسال شده در تاریخ : 09 آذر 1395 | شماره ثبت : H944351


مانده ام غم چرا به احساسم
طعم باران عشق می ریزد
بر تن ساحل نگاهم نیز
بغض طوفان عشق می ریزد

بنشین اندکی هیاهو کن
ذوق من خسته از پرستوهاست
دشت در دشت باورم هر شب
صحنه ی جست و خیز آهوهاست

غم کشیده دوباره روی سرم
شال زردی که سهم پائیز است
عشق هرچند دردسر دارد
لای احساس من غزل خیز است

قلمم را شکسته ، پایم را
بارها در غزل قلم کردند
عشق در حس من ترک میخورد
گرچه آتش به حنجرم کردند

من همان شعله های خاموشم
که به بادی دوباره برخیزم
جنگلم را پلنگ می رقصد
تا دو بیت غزل برانگیزم

عشق در من تو را " پرستش " کرد
سهم من آیه های باران است
کعبه ی چشم های زیبایت
پای پلکت اسیر طوفان است

سمت احساس من بدون هراس
در دل من ورق ورق برگرد
قلمم بی بهانه می رقصد
آی باران بی رمق برگرد

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۶.۲۴

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 227 نفر 339 بار خواندند
علی اکبر سلطانی (12 /09/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (12 /09/ 1395)   | طارق خراسانی (13 /09/ 1395)   | جابر ترمک (14 /09/ 1395)   | پرستش مددی (16 /09/ 1395)   | محمد مولوی (20 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
علی اکبر سلطانی (12 /09/ 1395)  طارق خراسانی (13 /09/ 1395)  جابر ترمک (14 /09/ 1395)  محمد مولوی (20 /04/ 1399)  
تعداد آرا :4


نظر 5

  • طارق خراسانی   13 آذر 1395 12:35

    من همان شعله های خاموشم
    که به بادی دوباره برخیزم
    جنگلم را پلنگ می رقصد
    تا دو بیت غزل برانگیزم

    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause
    applause applause applause applause applause

    سلام و درود بی حد بر بزرگ بانوی شعر سرزمینم


    در پناه خدا شاد زی rose

    • پرستش مددی   16 آذر 1395 01:18

      عرض ادب استاد خراسانی گرامی
      سپاسگزارم از مهرتان
      rose rose rose rose

  • علی اکبر سلطانی   13 آذر 1395 16:06

    سلامو درود هاا ...
    بنشین اندکی هیاهو کن
    ذوق من خسته از پرستوهاست
    دشت در دشت باورم هر شب
    صحنه ی جست و خیز آهوهاست
    چهار پاره ی وزینی قلم زدین ...بند های ستودنی داشت با تصاویری ملموس ..
    خوش ریتم و دل پذیر که حس بداهه گفتن را القا می کنه ...
    ناقصی تقدیمتان ...
    زیر چتر شکسته ای دیدم
    چشم تو بیشمار می لرزید
    مشت محکم زدی به احساسم
    شانه ام بی گدار می لرزید

    بغض خاموش را صدا کردم
    هق هقی در غبار گم می شد
    مثل اسکندری که با مرگش
    خاک مشتش ، بنای رُم می شد

    سرو ناز همیشه طنازم
    "تو" ترانه ،سلام بارانی
    پشت پر چین تار چشمانم
    قایقی در حصار مژگانی


    این منم مرد زخمی ازعشقی
    ایستاده به پای "ماه"ی که
    وقت رفتن شبیه "زامبی ها"
    میکشاند درون چاهی که ...

    میروم تا دو باره چال کنم
    توی گور ردیف یک نفره_
    آرزوهای بی گناهی که
    له شده زیر پای تک نفره
    سلطانی /..
    یا علی مدد..
    rose rose applause applause rose rose

    • پرستش مددی   16 آذر 1395 01:21

      عرض ادب و احترام
      سپاسگزار حضور سبز و همراهی بسیار زیبایتان هستم
      درودتان باد
      برقرار باشید و پایدار به مهر
      rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا