زخمه های این دلم را می سرایم عاشقانه
هر غزل شعرو ترانه با بهانه بی بهانه
ساز کهنه ای برایم مانده در این وادی عشق
دل چه می داند ردیف و قافیه در کنج خانه
غزل
هر چه من شعرو غزل گفتم به آتش سوختی
هر دمادم چشم این دیوانه دل را دوختی
گرد تو گشتم من آخرهمچو آن پروانه ای
در کدامین مکتبی تو درس عشق آموختی
قفس
قفس لبریزه از این غصه و غم
چه سازم منکه با این اشک و ماتم
همه نخهای اشکم بافتم من
لباس این دلم گم شد به عال
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 09 تیر 1395 17:44
درور بسیار زیبا سرودید محظوظ شدم از خواندنتان قلمتان سرمد
معصومه عرفانی 09 تیر 1395 17:48
سلام بزرگوارید شما ممنونم زنده باشید