مرا نکش پسر زیبا
من می خواهم زندگی، و تو را تماشا کنم
گل های رُز تر از
پانسیون گم شده
بنفش
که بر صندلی زرد روی پشت بام
در انتظار خورشید
با نمی داندهایش نشسته
و نمی داند
تصویر روزنامه
خانه ای از هرگز نمی سازد
و من با این سقوط حقوق بشر
هنوز هیچ صندلی شانه بلندی نخریدم
با تعویض چشم
سطرهای اشتباه
الماس نمی شود
چه کسی مثل شمع پای روشنایی نشست
و به جانِ خود سوگند خورد؟!
ایستادن همیشه ایستادن نیست
زندگی در پارتیشن برای مجسمه همان قدر آسان است
که همیشه بر شانه ی این احتمال که
مانیکور اشاره به دکور عوض شود
کدام تریلی در آخرین بار دنیا شراب خورده
یا در آخرین بار دنیا پلیس ها او را متوقف نکرده اند؟!
مرا نکش پسر زیبا
پسر وقت های ابداً خوش
و پرواز درخت سیب در ابرها
من برای آرایش مهره ها روی صفحه ی صورتم پیر شدم
باید از ابد و تنهایی
بدرودتر بود
پشت پنجره ی هواپیما
خودم را می چیدم
که روی پنجره ی هواپیما
خود را می چیدم
باران
گرگ آسمان را مثل آینه شسته بود
و هنوز کودکی در پارک با تفنگی پلاستیکی رو به همه می گفت
q q .. Q Q ..
این اولین حرف بازی است که ما از زبان انگلیسی یاد می گیریم
و گویا تنها حرف
که ترجمه اش یعنی:
مرگ بر X
مرگ بر وای
مرگ بر Z
مرا نکش پسر زیبا
به صدایت شاید یاد نداده اند زندگی یک فرد چقدر پای کائنات گران تمام می شود
هیچ لحظه ای دوباره متولد نمی شود
هیچ بنفشه
چه رسد به یک انسان
صندلی زرد
همچنان بر پشت بام در انتظار طلوع آفتاب نشسته
و خانه ای که نساخته
همچنان خودش را ساخته فرض می کند
بر دیوارهای آجری شهر
گلسنگ شعار می روید
و کسی حتی به انگلیسی به من فکر نمی کند
به I
I آدم ها که بر ساحل نشسته، شاد و خندان اید
یک نفر دارد که در ابر . . .
این اولین حرفی که از به دردها خوردن
یاد گرفته ایم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 07 تیر 1399 20:56
درود و سلام موفق و مانا باشید
زینب شیخی 07 تیر 1399 21:37
زیباست
موفق باشید
منصور آفرید 07 تیر 1399 21:41
درود بر شما استادانصاری زاده گرامی بسیار زیبا و خواندنی
دستمریزاد
ولی اله بایبوردی 07 تیر 1399 21:41
سلام و درود
کرم عرب عامری 07 تیر 1399 22:01
درودها عزیز
دکتر کیوان محب خسروی 08 تیر 1399 01:26
کاری متفاوت از شما دیدم
کاش بیشتر شعر بگذارید
علی معصومی 08 تیر 1399 18:27
درود و عرض ادب
ارجمند
◇◇◇◇
قلمتان مانا و روزگارتان شیرین