- شاعران
- علی معصومی
- دفتر شعر دفتر اول
- شعر مصحف دل | علی معصومی | شعر ایران
علی معصومی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
مصحف دل
مصحف دل
◇◇◇◇
کو محرمی که راز دلی برملا کنم
جانانه ای که شرح غم ماجرا کنم
در اوج لحظه های شب بی قراریم
آهی ز دل بر آرم و شوری به پا کنم
کو دلبری که در طلب هر کرشمه اش
با هر نفس ترانه ی حول و ولا کنم
در معبد خیال دو چشمان فتنه اش
طوف حریم جلوه گهی از خدا کنم
دل را اسیر نرگس پر از فتنه اش کنم
جان را به عطر خاک رهش مبتلا کنم
ریزم تمام غصه خود را به محضرش
تا صبحدم روایت و چون و چرا کنم
از آیه های مصحف دل بستگان عشق
حرزی به جان خسته ی اهل وفا کنم
سازد اگر ز برقع خود چهره ای برون
روح از درون پیکره ی خود جدا کنم
معصومی عاقبت نظری می کند به مهر
چندی اگر به حال و هوایش دعا کنم
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (08 /04/ 1399) | فاطمه گودرزی (08 /04/ 1399) | مسعود مدهوش (08 /04/ 1399) | بهنام حیدری فخر (08 /04/ 1399) | علی معصومی (08 /04/ 1399) | محمد مولوی (08 /04/ 1399) | منصور آفرید (08 /04/ 1399) | معین حجت (08 /04/ 1399) | علی سلطانی نژاد (08 /04/ 1399) | حامی شریبی (08 /04/ 1399) | محسن فتح اله زاده (08 /04/ 1399) | دکتر کیوان محب خسروی (08 /04/ 1399) | ابراهیم حاج محمدی (09 /04/ 1399) | منوچهر فتیان پور (09 /04/ 1399) | ولی اله بایبوردی (09 /04/ 1399) | کرم عرب عامری (09 /04/ 1399) | محمد رضا درویش زاده (09 /04/ 1399) | مرضیه نورالوندی (09 /04/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 15
-
محمد مولوی 08 تیر 1399 18:17
کو محرمی که راز دلی برملا کنم
جانانه ای که شرح غم ماجرا کنم
در اوج لحظه های شب بی قراریم
آهی ز دل بر آرم و شوری به پا کنم
...
سلام و درود
جناب معصومی عزیز
-
حامی شریبی 08 تیر 1399 20:12
چه رسم خوبی دارد
قلمت
دلنشین و صمیمی است
دوست فهیم و شاعرجناب استاد
معصومی گرامی -
علی سلطانی نژاد 08 تیر 1399 20:12
کو دلبری که به ترغیب چشم او
تا آستان چیدن او، کودتا کنم
در خستگی های دلم از تیر و بهمنش
خود را بروی سینه ی خامش رها کنم
عالی استاد
هیچکس ، هیچ دلی را، این چنین زار نکرد
آنچه ڪردی تو به دل، هیچ ستمڪار نکرد
جز به آغوش تو، در هیچ شبی شاد نبود
احدی غیر تو را ، لایق این کار نکرد
شوق دیدار تو، در هر نفسی با من بود
نفسی را که کسی، مثل تو غمدار نکرد
قصر دل جز تو، به روی صنمی باز نبود
هیچ خاتون دگر ، سوگل دربار نکرد
اسم کس را به زبان، بعد تو، هرگز نگشود
دل من، بعد تو دیگر ، هوس یار نکرد
بعدازآن،از تو و چشم تو فقط خاطره ماند
خاطراتی که به دل ، جز غم بسیار نکرد
هرچه دادی تو بمن، رفت پس از رفتن تو
غیر از اندوه ، دلم سود به بازار نکرد
درد در سینه بماندهست، پس از رفتن تو
کمکی هم به دل این، دفتر و خودکار نکرد
به دو چشمان خودم ، رفتن جان میبینم
فقط آن آگھی فوت ، به دیوار نکرد
#علی_سلطانی_نژاد -
منوچهر فتیان پور 09 تیر 1399 01:39
درود بر شما استادمعصومی گرامی
بسیار مستفیض شدم و لذت وافر بردم از قلم زرین و توانای حضرت عالی
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
در13 /02/ 1350 -
حسن رسولی
در13 /02/ 1363 -
Parvin Mohamadi
در13 /02/ 1402
نقد 3
ابراهیم حاج محمدی 09 تیر 1399 01:19
درود
مصرع نخست بیت پنجم لغزش وزنی دارد . (( از)) را حذف کنید لغزش وزنی برطرف می شود.
((دلدار)) عاقبت نظری می کند به مهر
چندی اگر به حال و خدایش دعا کنم
ابراهیم حاج محمدی 09 تیر 1399 01:37
حال و هوایش
علی معصومی 09 تیر 1399 09:25
درود و ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
و
سپاس از نکته سنجی شما
ابتدا اینگونه بود:
دل را اسیر چشم پر از فتنه اش کنم
که بجای چشم، نرگس نوشتم و یادم رفت از را حذف کنم
ممنونم