از عشوه و از غمزهٔ یارم خبری نیست
انگار که در خاطرش از من اثری نیست
مانند گذشته نشوم مست ز انگور
صد جام تُهی گشته و در من شَرری نیست
آن ترک پریچهره که باشد طلب من
از دختر همسایه هم حتّی نظری نیست
از این همه ساناز و کتایون و حمیرا
سهم من بیچاره به جز در به دری نیست
این کوچه اقبال من ای دوست طلسم است
عمری ست که در آن خبر از رهگذری نیست
از روز اَزل ، طاق من زار نشد جُفت
بی شک که ز من ، آدم بدبخت تری نیست
* * *
ده ساله شدم گفت پدر مرد شدی تو
مِن بعد مرا خوفِ قضا و قَدَری نیست
خندیدم و گفتم که پدر ، گر شده ام مرد
بد نیست که در خلوتِ من حور و پری نیست؟
هم عزّت و هم شوکت و هم فخر دو دنیاست
قانونِ الهی بُود از آن حَذری نیست
اَستَغفرالله ، که باشیم که کنیم نَقض
در کارِ خداوند زیان و ضرری نیست
گستاخیِ من عفو نمایید پدر جان
دانم که کنون موسمِ این سان نظری نیست
امّا خودتان یکسره گویید به تاکید
آینده نگر را ، ز قضا درد سری نیست
من پیرو فرمان شما عرض نمودم
جز این به سرم نیّت آشوب گری نیست
گر امر نمایید به لب مُهر زنم من
از امر شما صحبت شاهانه تری نیست
وَر نه برسانید مدد بر من مسکین
وَالله از این درد چو من خون جگری نیست
ناگه به خودم آمده افسار کشیدم
گویی که چو من در دو جهان خیره سری نیست
آهسته نگاهی به پدر کردم و دیدم
در صورتِ او خشم و خروش و خطری نیست
برعکس چنان خنده به لب داشت که گویی
بی میل به تجدید فراشِ قَمَری نیست
* * *
گفتا که به قربان تو ای راحت جانم
حَقّا به جهان چون تو دگر گل پسری نیست
زن راحت جان است و دل انگیز عزیزم
از خلقت زن معجزهٔ ناب تری نیست
از دامن زن ، مرد سفر کرده به معراج
چون زن به جهان نعمتِ جانانه تری نیست
یک مرد عَزَب هیچ کجا جای ندارد
ناکام بمیرد ز حیاتش ثمری نیست
زن مظهر خلّاقیّت خالق یکتاست
چون عشق زنان ، معدنِ دُرّ و گوهری نیست
اَلقِصّه چو خواهی که شود کامِ تو شیرین
شیرین تر از عشق زنِ نیکو شکری نیست
* * *
مجنون شدم از این همه تعریف و گفتم
جز زن به سَرَم هیچ دگر تاج سری نیست
برخیز پدر تا برویم خواستگاری
در کار نکو حاجت شور و نظری نیست
آنقدر بخندید پدر، اشک وی آمد
گفتا که پدر سوخته این حور و پری کیست؟
از خنده ما مادرم آگه شد و پرسید
این هلهله و نعره مستانه سری چیست؟
گفتا پدرم شاه پسرت چون شده یک مرد
زن خواهد و از صبر و قرارش اثری نیست
* * *
مادر غضب آلوده همی بانگ زد و گفت:
وی زن طلبد شوق شما از دگری چیست؟
هر جا شنوی نام زن و عشق و عروسی
دیگر ز تو شیدا تر و دیوانه تری نیست
توضیح بده تا نشدی ساکن کوچه
خوشحالی ات از نکبت و از فتنه گری چیست؟
************************
گفتا پدرم ای زن زیبای من آخر
ده ساله پسر را سخن از عشوه گری چیست؟
باید پی درسش بُود این هوش و حواسش
اینگونه سخن گفتن وی پرده دری نیست؟
قی کرده حیا را سخن از عشق بگوید
در وی ز خجالت زدگی هم اثری نیست
هی پند دهم ، خنده کنم ، بلکه شود رام
از شرم و حیا در نگهش هم خبری نیست
این بچّه نباشد به خدا مایه ننگ است
بی بهره تر از وی ز نجابت بشری نیست
خندیدم اگر ، خواستم عاقل شود آخر
سلّول به سلّول من از عشق تو جاری ست
صد بار دگر جان دهم و جان بستانم
جز ماه جمال تو مرا همسفری نیست
* * *
کُل ،کُل ،پَ پَ پَر ، کُلک و پَرَم وای خدایا
مگذار مرا در وسطِ فاجعه تنها
لعنت به زبانی که شود باز به غفلت
لعنت به من این بار زنم حرف حقیقت
جوری پدرم کرد سیَه روی سیاست
چرچیل به تعظیم نمود عرض ارادت
مادر زِ سَر خشم به من کرد نگاهی
از مکر پدر سوختم از سوزش آهی
شلّاق چو فوّاره به پرواز درآمد
رویای کتایون و حمیرا به سر آمد
یک سو کتک و مادر و بدبختی و ناله
یک سوی دگر صورتِ از شرمِ چو لاله
اینجا لگد و کاسه و بشقاب و کمربند
آنجا پدر و چهرهٔ پیچیده به لبخند
مادر چو عقابی شد و من همچو کبوتر
در آتش خشمش به خدا سوخت سمندر
سَنگییین تر از آتش توپخانه نازی
این است مجازات چنین روده درازی
خوردم کتکی شخص خر آمد به وساطت
بر پوستِِ کُلفتم نگهش بود ، حسادت
مجروح شدم پشتِ اُپِن موضع گرفتم
با دیدنِ ایوان کمی انگیزه گرفتم
از من همه زاری و مددخواهی و خواهش
حتّی پدر آمد به میان از در سازش
با من بد و با مادرم امّا به نوازش
والله که این حمله بُوَد لایق داعش
القصّه پس از توبه و تسلیم و ندامت
این فاجعه البتّه موقّت به سر آمد
شام سیَه و موسم گرداب سحر شد
بوسید مرا مادر و چشمش همه تَر شد
پایان قسمت یکم
سروده : علی احمدی (بابک حادثه)
به سبب طولانی نشدن در چند قسمت قرار گرفت
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 28
امیر عاجلو 17 فروردین 1400 22:01
درود بزرگوار ا
علی احمدی 17 فروردین 1400 23:26
درود بیکران در تواضع و خشوع شما استاد والامقام که بی اغراق شگفت انگیز هستید
و هماره با حمایتتان به حقیر می آموزید . شاد زی به عشق و پاینده به مهر
بهنام حیدری فخر 17 فروردین 1400 23:17
درود بر شما جناب احمدی ادیب و شاعر فرهیخته و ارجمند
همچون همیشه بسیار زیبا و ظریف تاثیرگذار سرودید گرامی
باغ اشعارتان پرفروغ و گل فشان باد
علی احمدی 17 فروردین 1400 23:27
استادحیدری والاقدر اگر هم اشعار بنده به درد بخور باشد سببش حضور یافتن در جمع شما اساتید و مهمتر حمایت شما عزیزان می باشد . بنده نوازی شما مایه مباهاتم هست و خواهد بود
روناک غریب لکی 18 فروردین 1400 00:22
درود بر شما. بسیار عالی و زیبا.
علی احمدی 18 فروردین 1400 03:27
سپاسمندم سرور بزرگمهر منت نهادین بر حقیر
مینا تمدن خواه 18 فروردین 1400 05:50
درودهاا نثارتان شاعر بزرگوار و خوش قریحه
بسیارعالی، دلنشین و گیرا
طبع روانتان مستدام
علی احمدی 18 فروردین 1400 17:58
درودها والاقدر منت نهادین بر حقیر
حسن مصطفایی دهنوی 18 فروردین 1400 07:13
درود ها استاد
بسیار زیبا است
سربلند و پیروز باشید
علی احمدی 18 فروردین 1400 17:59
استاد دهنوی بزرگمهر قدم رنجه فرمودین افتخاری است برایم حضور ثمین شما
همایون فتاح 18 فروردین 1400 08:59
باسلام واحترام با سروده ات بوجد آمدم عالی سرودید تشکر
علی احمدی 18 فروردین 1400 18:00
بنده نوازی می فرمایین استاد گران ارج
شهرام بذلی 18 فروردین 1400 09:22
درودها .
زیبا و دلنشین سروده اید
شعر طنز همواره تمثال این اثر بایستی با خواننده ارتباط برقرار کند
علی احمدی 18 فروردین 1400 18:01
بر این بیمقدار منت نهادین استاد والامقام مهرتان افزون
علی مزینانی عسکری 18 فروردین 1400 09:57
سلام و عرض ادب
چه زیباست این رقص و طنازی قلم و کلام زیبایتان
دستمریزاد
علی احمدی 18 فروردین 1400 18:03
استاد گرامی بنده منت نهادین بر من کمترین سپاسمندم
محمد علی رضا پور 18 فروردین 1400 10:28
خبری نیست؟
سلام و درود
علی احمدی 18 فروردین 1400 18:03
درودها استاد رضاپور عزیزم والا چه عرض کنم در واقع از خبر زیاد خبری نیست
کاویان هایل مقدم 18 فروردین 1400 11:23
دم پدر گرم
البته دم شما هم استاد
علی احمدی 18 فروردین 1400 18:05
درود استاد مقدم عزیزم همون دم پدر گرم از شگفتی نوشتم
جواد مرادی 18 فروردین 1400 22:17
درود بر شما جناب احمدی
بسیار زیبا بود
علی احمدی 19 فروردین 1400 09:05
بنده نوازی می فرمایید جناب مرادی ادیب وارسته
منصور آفرید 18 فروردین 1400 22:19
درود بر استاد گرامی
واقعا بسیار زیبا قلمتان توانا
علی احمدی 19 فروردین 1400 09:06
به به عرض ادب استاد عزیزم و سرور گران ارج جناب آفرید حضور شما در پیج حقیر یعنی موفقیت
نادیا قهرمانی کیا 28 فروردین 1400 12:54
سلام و درود
عالی و زیبا
علی احمدی 31 فروردین 1400 11:21
درود بیکران بر شما ادیب فرزانه خوش آمدین
فائزه مومیوند 02 اردیبهشت 1400 19:06
بسیار زیبا و ناب لذت بردیم درودتان باد شاعر ارجمند????????????????????????????
علی احمدی 07 اردیبهشت 1400 10:17
درود بیکران والاقدر بنده نوازی می فرمایید و زیبا می خوانید خط خطی هایم را