لیلا سعیدی

خدای فروردین

لیلا سعیدی 08/1/1402 | 23:17 0 دیدگاه

باران شاید نام ِ مستعار ِ (تُ) بود… و چتر شاید تنها تکیه گاهت تا بفهمی کسی که دوستت دارد هر شب برایت طلب ِ باران می کند و (تُ) را زیر چتر ِ رنگی اش تنها نمی گذارد درست مثل خدای ِ فروردین...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

فنحان قهوه

لیلا سعیدی 08/1/1402 | 23:16 0 دیدگاه

درگیر چشمان ِ قهوه ای تو بودم که فنجان قهوه ام سرد شد… حالا فهمیدی چرا از تمام ِ قهوه ها بیزارم محبوب ِ من

ادامه نوشته
سعید فلاحی

نگاهی به کتاب خانه‌ام کجاست؟ کتاب "خانه‌ام کجاست؟" نوشته‌ی "پاتریشیا ویلیز" نویسنده‌ی آمریکایی‌ با ترجمه‌ی "فریبا جعفرزاده" است. این کتاب چاپ اول ۱۳۸۴ انتشارات سوره مهر در ۲۲۰۰ نسخه، ۱۵ فصل و ۲۱۴ ص...

ادامه نوشته
ابوالقاسم کریمی

زنی که از شوهرش طلاق گرفته بود ، دوست مردی شد که 20 سال از عمرشو به خاطر کشتن همسرش پشت میله های زندان سپری کرده بود... 2 هنوز برای مردن زود بود اما مرگ رو به سرطان ترجیح داد 3 سه بار طلاق و این چها...

ادامه نوشته
حسین یوسفی رزین

به راستی حافط کیست؟رندهست؟شربخواره ای است؟فلیسوف هست ؟شاعر هست و...سوالات متفاوتی که ذهن ها را مشغول خود کرده است. در جواب باید گفت بلی حافظ شاعر هست.اما یک شاعر استثنایی که جلوه های هنر و اندیشه ی او...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

عشق

لیلا سعیدی 27/12/1401 | 09:18 0 دیدگاه

زل زدم به موهای مشکی ات… خیره شدم به رنگ ِ قهوه ای ِ چشمانت… لب های سرخت را از روی ِ عکست بوسیدم و درست همینجا بود که فهمیدم عشق دردسر دارد…...

ادامه نوشته
مهرداد زیبایی

"دەنگ ژن" کام ئەور مەزوک کام هشکەساڵی بێ شوون یه کامین سەرزەمین ڕۊچه پەڕی وە دەوامێگ نگریس مێمان ملهڕو بێ داوەتێگه وە سەر سفرەێ دەیشتەیل مەخمەڵین دەنگ؟ بووار واران تێنێ تر یه زەمین قوڕێ ژنەیلێگه که ...

ادامه نوشته
سیدحسن نبی پور

نویسندگان زهرااسماعیلی فرهادنقی زاده درازکلا زهره سادات سیدخادمی داریوش بابایی سیدحسن نبی پور علی زارعی

ادامه نوشته
ابوالقاسم کریمی

اگر نبود ...

ابوالقاسم کریمی 19/12/1401 | 11:48 0 دیدگاه

اگر غم نبود شادی لذتی نداشت اگر مرگ نبود زندگی معنایی نداشت اگر جنگ نبود صلح اهمیتی نداشت از هرج و مرج نبود امنیت دیده نمیشد اگر دزد نبود بسیاری پلیس نمیشدن اگر گناه نبود توبه حقیقت نداشت اگر خدا نبو...

ادامه نوشته
سعید فلاحی

روستای تاریخی و فرهنگی، "کاشتر" در دهستان ژاورود واقع در بخش مرکزی شهرستان کامیاران در استان کردستان قرار دارد، که بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۵۰ خانوار با ۶۵۰ نفر بوده‌ است...

ادامه نوشته
لیلا طیبی

لوشان، لرستان گیلان

لیلا طیبی 18/12/1401 | 20:19 0 دیدگاه

شهر "لوشان" در میانه‌ی راه قزوین به رشت قرار دارد و برخلاف سایر نقاط استان گیلان، دارای آب و هوای گرم و خشک است. این شهر، بخشی از شهرستان رودبار و مشهور به شهر آفتاب گیلان است. لوشان شهری است که به ...

ادامه نوشته
سعید فلاحی

هنوز برای دوست داشتن، وقت هست! کتاب "هنوز برای دوست داشتن، وقت هست" مجموعه اشعار "ابراهیم اورامانی" شاعر کُرد عراقی با ترجمه‌ی "سعید فلاحی" (زانا کوردستانی) شاعر، نویسنده و مترجم کُرد ساکن بروجرد، چ...

ادامه نوشته
آرش فیروزی

در متن

آرش فیروزی 09/12/1401 | 01:04 0 دیدگاه

گاهی میبایست در پساپس زندگی از خود عبور کرد. این عبور کردن گاهی هزینه های دارد که شاید فهمش برای ما سخت باشد اما در نهایت به صلاح ما خواهد بود. گاه در دل هزاران اشک نریخته وجود دارد که همان ها میشود ت...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

I love my mom and beautiful my sister and my kind friend .you couldn’t judge humans and me dont love my freind

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

خودت را در آینه نگاه کن... جاذبه سرخی ِ لبهای ِ توست سیب از طرزِ خنده های ِ (تُ) به زمین می افتد????

ادامه نوشته
بهمن  وای آر بی

قوی زیبا

بهمن وای آر بی 02/12/1401 | 18:12 0 دیدگاه

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه ای دور و تنها بمیرد در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزل ها بمیرد گروهی بر آنند کاین مر...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

خورشید را خدا آفرید برای ِ دل ِ ابری (طُ) وقتایی که غمگینی هوا را آفتابی کند آری من و تو دختر تابستانیم نیازهایمان را الله می خرد تو فقط ناز کن❤️????????????‍♀️...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

جاذبه ی رنگ ِ چشمانت مسلمان کرد هر چه کافر را... (طُ) چه نسبتی با خدا داری؟! که یک شهر را دیوانه ی خود کردی دل ِ تهران را لرزاندی امشب با موج ِ موهایت ببار ای ابر ِ بهمن...

ادامه نوشته
لیلا سعیدی

زمین ِ الله

لیلا سعیدی 19/11/1401 | 22:02 0 دیدگاه

کوچه ها خسته اند از بس سالهاست زمین صدای ِ قدم زدن هایت را نشنیده است… دریا شرمگین است از بس موج موهایت تمام ِ شهر را شیفته ی خود کرد… معشوقه ی من وای از مهره ی مار چشمانت وای وای وای که مرده را زنده...

ادامه نوشته
 امین  رهی

حضرت یار!}

امین رهی 17/11/1401 | 20:18 0 دیدگاه

حضرت یار! گاهی در زندگی در لحظاتی قرار می گیری و درگیر هزار و یک مشغله می شوی با وجود این ها, خدایی در همین نزدیکی هاست حتا نزدیکتر از رگ گردن که همیشه سدایت را می شنود و نظاره ات می کند, دردهایت را ب...

ادامه نوشته
همایش
کتاب گردی
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا
تبلیغات
تو را به هیچ زبانی