تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
دیری ست که این باغ ندارد ثَمَری جز زاغ نمی گیرد ازاین جا خَبَری از ابر و بهاران اَثَری نیست، که تا بر ریشه ی بس تشنه، نماید گذَری ( مقصود ) ......
ادامه شعریک حیوان نفرین شده روی پاهایش مُرد، عشق برای رسوایی کافی نیست! برای آفتاب همه چیزم را رسوا خواهم کرد، دنیا همه چیزش را برداشت خورشید مثل یک حسود می خواهد همه را برویانَد، ماه نورش را به ک......
ادامه شعربرف میبارید و من مات و حیران بر سپیدیِ چمن می شدم غـرقِ تـماشـای جهـان ِ خـویشتـن بیگمان پوسیده خواهد گشت تن روزگاری در کفن * برف می بارید و باز غنچه می نالید از سوز ِ اَیـاز موی اسپیدِ ......
ادامه شعرموج خواهی زد و اوج خواهی گرفت موج چون دریای خروشان و اوج در لای ابرهای آسمان موج خواهی زد بردل همه از شهرت و اوج خواهی گرفت از فکرت تو به جهان نیامده ای تا سربه زانوی غم گزاری و لب خشک کنی تو به جهان ......
ادامه شعرمیان قلمرو برفزار و گارنت برای پیرهنی دکلته ،آغوشی تویی هناسه ی زندگانی من تو عطر اقانیم نافراموشی تویی شبان هوشرنگ فرااقلیم تو مهکده های جنوبِ سرگردان تو لنف سالهای غمین گیلویی و کُرک آفتاب لمیده ب......
ادامه شعردر خیالم هستی اما هرچه میبینم "تو"یی در کار نیست زندگی بیتو بجز تکرارِ بیمعنای یک تکرار نیست کاش ردِ بوسهٔ سرخِ تو بر لبهای من جا مانده بود حیف دیگر بر لبم چیزی بهجز تهماندهٔ سیگار نیست من هما......
ادامه شعربسمه اللطیف حکایت هجران اگر چه کردم ادب پیشه و شکیبایی دلم ز عشق تو هرگز نداشت پروایی امید هست که جان من از نفس هایت جوان شود ز دم معجزی مسیحایی هزار بوسه سپردم سحر به باد صبا که صبحدم بدمد بر ر......
ادامه شعردیـد دو چشمـت بُـوَد از کردگار تا نـگرد قـدرت پـروردگار گـر زِ خـدا بر تو تفضّل نـشد چشـم تـو بسیـار بگیـرد غبـار ٭٭٭ گر تو خطا ک......
ادامه شعراین تخت اسمش تخت بیداره تخت تموم بی تو بودن هام تختی که خیلی خوب می دونه تنهاتر از تنهاترین تنهام اون قدر تو اشکام غلطیده خون گریه هامو خوب فهمیده این تخت، مشتای بدی خورده این تخت، چیزای بدی ......
ادامه شعرمی سرایم شعر ،جانم تویی ، لیلای من همچوبارانی بزن نم نم به دل،لیلای من می خرامی درسحرگاهم، ماه میداندکی کجا سربزن برکوی ما، گه گاه ،تویی لیلای من خوش سرایم شعررا ، بادل پرپیچ و تابم دل برقصانم ، شاد......
ادامه شعردر تاریکی شب می رود بی پارو و بلم کوسه حمله ور قایق را شکست موج دریا بالا گرفت ساحل به انتطار راه دلتنگی را بست منوچهر فتیان پور(راد) ......
ادامه شعرنپوشان به خودت پیر آهن غم بِکَن آغوش خود را از تن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نشو سرمایه ی اهریمن غم یا بِکَن آغوش خود را از تن غم نشو سرمایه ی اهریمن غم بخند و مهربانی کن به دنیا نپوشان به خود......
ادامه شعرای تـو خدایـی ، که بشـر ساختـی جسـم بشـر نیـک بـپرداختـی طرفـه طلسمـی بُـوَد اینک بشـر نـور هـدایت بُـوَد این ، افـراختـی ٭٭٭ تا که بشـر......
ادامه شعربسمه اللطیف فتنه دوران ذهن را غرقه اوهام سرابش کردند سرنگون در دل تاریکی نابش کردند قلب را وسوسه کردند و فریبش دادند هوش را نشئه و بیمار و خرابش کردند عاشقان را ز سر کوی محبت راندند مهر را با هوس و......
ادامه شعردلِ گل لعل شود گر تو به گلزار آیی مرغ آواز دهد چون به چمنزار آیی دلِ من، با همه عشوه که تو در سر داری صبر ایوب سرآید، تو به گفتار آیی به جفا عهد و وفا را شکند هر مجنون گر تو ای سرو دلم، ناز و به رفت......
ادامه شعرتاوان ای عشق! تاوان گناهم را ندادی سرمایه ی عمر تباهم را ندادی دل را بدنبال خودت هرسو کشیدی تضمین کار اشتباهم را ندادی در گیر و دار قصه ی دلدادگی ها صبر مرا بردی و آهم را ندادی من پادشاه مرز و بوم......
ادامه شعرمنو دل تا به سحر درد دلا می کردیم مرغ صبح داد میزد منو شما همدردیم گفتم ای مرغ سحر درد دلی با ما کن چیست انچه منو تو در پی ان میگردیم گفت ان غمزه یار رخنه بجان است تورا ولی من داد زنم سوی خدا برگردیم......
ادامه شعرافسردگی یعنی: رسیده ام به کمالی که دیگر هیچ چیز خوشحالم نمی کند ! #محمد_مولوی کاریکلماتور...
ادامه شعرمنو ار ادت عشقی که هست به حضرت دوست * که روزیم شده شعری که از سخاوت اوست که هست تراوش ذهن و نقشی بر کاغذ * قلم به دست منو حرکت از جانب اوست ..........................
ادامه شعر