تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
یاران اسیر ظلمـم ،زین ظلم و جنگ سردا یارب رهاییـم دِه ، زین گونه رنج و دردا یارب به حق احـمد(ص) آن آخرین پیامبـر یارب تو فاتـحم کُن ، زین صحنه نـبردا ٭٭٭ هیهات ، از ......
ادامه شعربهــــــــــــــارت که سبزی نمودن گرفت وجــــــــــــــــودت که وقتی بودن گرفت بیـاندیش و راهت بفرش فرش سرخ تــا از آن رسی تو به آن عرش سرخ بــــــــا بازی و مستی هم آغوشی بس به دیگ خامی ها دگر جـــــ......
ادامه شعربعد هر تحقیق بر عمر و جهان خندیده ام لحظه ای بین همیشه، بی اَمان خندیده ام قاتل پـروانه ها شمـعِ زمان و زندگی ست بارها بـر این شرور بی نشان خندیده ام چیستم!!؟ یک تن میانِ بی نهایت کهکشان تا که ......
ادامه شعرسروده ها دوباره می گیرد رنگی از مهربانی و شادی می شود سرزمین ما آباد می رسد زمان مهر و آزادی می کشیم پرچم ستمگران پایین دست در دست یکدگر با هم می زنیم بر سر بلندی ها از نماد و نشان خود پرچم شادمان و......
ادامه شعرتاکی؟ پاچه خوار و مدیحه گو تا کی سر به زیر و مجیزه خو تا کی کمی آزاده باش ای آدم ! می بری عِرض و آبرو تا کی اشرف و برترین مخلوقات! خنک و دیوانه و ببو، تا کی نان و حلوای تو مگر کم بود اینهمه در پ......
ادامه شعرزدیم به جستجوی تو حلقه بر هر دری که هر دم اندر خیالی و غایب از نظری به امید گوشه چشمی به راهت نشسته ایم که هر گوشه چشمت به جان زند شرری بیان درد چه حاجت که بر زبان آید که تا ثریا رود بانگ نای و ن......
ادامه شعر《چرخ خیاطی》 یادش بخیر آن روزها عصرها صدای چرخ خیاطی مادر در حیاط دنج قدیمی خانه قشنگ ترین آهنگی بود که تا به حال در هیچ کافه امروزی نشنیده ام؛ انگار با تَرَک های پیشانی اَش و شعرهای روی لبانش پیراهنی......
ادامه شعرمی روم تا بنویسم به غزل نامت را شرح خوشحالیم از خواندن پیغامت را بسرایم کمی از حس نفسگیر خوداز دیدن رقص فریبنده ی اندامت را باز کن پنجره ی چشم و بیفکن نظری تا که شاید بچشم طعم دو بادامت را آشیان ......
ادامه شعرچو صبح میدمد به پالت رنگ رنگ میچمد قهوه بر نمایش شبی سنگسار خون بوسه ام بر فرخنای سینه ات انارها ،شکفته اند در خزان این دیار بر دلم چگونه خشک شد شرابو شیر بر شیار زنانه ی دکمه خیز سوگوار چشم میکشم به......
ادامه شعرهر بار آن کتاب را باز می کردم دست هایم مشت می شد نسل ها مچاله و ریخته می شد در قوطی تاریخ نسل ما نانی کناره دار بود که دور ریخته شد و کینه ی گرگ خورد آن را... ......
ادامه شعرمعنی نمیدهد هرآنچه که بامعنی است بامعنی آنچه است که معنی نمیدهد. تاسربالا نمودیم او سر خمیده گفتن بالا اگر نمودیم سر را خمیده کردن. آخر خـــــدای من چه تـــــــدبیر کرده ای؟ قسمت من سیاه و از او شیر......
ادامه شعرسخن قضای ندارد ولی نماز چرا سخن شناس چه علّت به شرح ده ما را اگر چه فقر به فقهی نداردش عیبی نگاه عیب نما عیب را چو سایه نما ولی اله بایبوردی 27 / 07 / 1401 ......
ادامه شعرسپیدِ سرخم سینه سرخِ در خاک خفته فریادِ همیشه آزادی جاوِدانه ی تاریخِ مرز “پر هنرَ” تنِ ات لو داد ابر قدرت های شهوت را چماقدارانِ نکبت را دیگر به سبک پاره پاره ی قلبِ تو، شعر خواهم گفت “سبکِ خودم ” ......
ادامه شعربا دو مصرع از چشمت شعر تازه آوردم از شمیم گیسویت آوِازه آوردم چند شبانه روز اصلا خوب وخوش نخوابیدم پوزش از تو می خواهم خمیِازه آوردم دیگر این کتاب ما کهنه پاره گردیده بهر این کتابی نو شیرِازه آوردم ا......
ادامه شعرمادربخوان لالاییت، من تا ابد خوابم گرفت این پیکرم چون هدیه ای، آغوش در خاکم گرفت ای مادرم، فرزند دلبندت نآید به آغوشت با آنکه موج گریهات، مام وطن ماتمگرفت خود بی قراری ها نکن از بابت فقدان من من......
ادامه شعربسمه اللطیف عاشقان ما عاشقان خسته این روزگاریم کوهی ز رنج و درد را در خویش داریم مهر و محبت را خریداریم و هر سو جویای این گوهر به هر کوی و گذاریم همچون نسیم تازه گم کرده راهی در وادی تاریک وحشت رهس......
ادامه شعرپاهایم را شکستند بالهایم را چیدند نه توان رفتن را دارم نه توان ماندن می خواهم فرار کنم اما چگونه نمی دانم چه چیزی می خواهم نه می دانم چه چیزی را نمی خواهم. هیچ چیزی بیرون از من نیست همه چیز در در......
ادامه شعرگویا صبح دمیدهست!؟ من اما،،، بی "تو" صبحی نمیبینم! *** -شب؛ در تداومش میکوشد! #لیلا_طیبی (رها) ......
ادامه شعرکاروان کارگر همراه تو بسیار بگشت کار آنرا نـنمودی تو که بیکار نشست کاروانی که ندارد خبر از همـره خود همرهش چاره نمی دارد و وامنده به دشت ٭٭٭ پیکان اجل ......
ادامه شعروطن است تن تو برای منی که سجلدم را در پیچ و خم کوچه های زندگی گم کرده ام...!!!...
ادامه شعر