آغوش باز کردم در، بیکرانگی زمان به جستجوی تو آه .....به جستجوی تو گم شدم قلبم در حسرت دیدار در بین دستان توست کلام تو سکوت بود سکوت سنگین بی نوایی مطمئین باش ضربه ات کاری بود دل من سخت...

جوانی ام را در شب های دور زیر آسمان پُر ستاره و مهتابی جا گذاشته ام جوانی ام را در دالان های هزار تویِ رویا های پُر جنب و جوش جا گذاشته ام جوانی ام را در چمدان های سفر میان موزه ها و تالار های رق...

توز توپراقلی یاددان چیخان شه هه رم یاغیش گئتیر گل داها ایسلات منی بیر گؤل آچسین گوزلریمده باخ منه هرباخیشدا بیر سؤزه داشلات منی کلمه کلمه سن منی یاز دفتره یاناغیمدا سوکولوبدور مین دره غم لریم...

چشمانم ای زیباترین دارایی ام دوستت دارم چون او که آشنایم کردی واندیشیدن که بذهنم راه نمودی مثل میهنم که باهم دران متولد شدیم وباهم قدم زدیم ومردمان خوبی که باهم دیدیم ما با هم از پلیدیه...

عشقت را با من قسمت کن وبه دعائی بدرقه ام کن مهمان بی حوصله اندوه توام درد هایت را با تنم قسمت میکنی وناتوان بر میخیزی وناتوان مینشینی قلبم تیر میکشد ولالائی هایت رازمزمه میکنم ورفتن را شتاب ...

شبها بی تو نیست قرارم روز ها پریشان حالم به سر سودای تو به دل مهر تو دارم تو گویی جانمی نه تو را زجانم بیشتر دوست می دارم ارامم کن قرارم ده زجان بهترم در اغوشم بکش بوسه از لبها...

دویمادی هارایلاریمی کیمسه بوردا یئل ایله قوجاقلاشاندا یاغیشیلا آغلاشاندا،،، دویمادین هارایلاریمی ان آجیقلی لحظه لرده من هارای سیز گئجه لرده یاشامیلا ساواشاندا،،، دویمادی دردیمی تانری بو یاب...

من زنگ سکوت را از شکستن حلقه های بغض گلوی درد وچکه های اشک میشنوم رنگ احساس را میبینم دردلهای بیرنگ قفس جدایی رابشکن ومرا رهاکن درآسمان احساست خشکیده بالهایم از ناپریدنها میبوسمدستان عشق ...

داریخمیشام تبریزه من داریخمیشام یاغیش ووران کوچه لره سل گوتورن محله یه داریخمیشام اوشاق اولان گونلریمه اوتاغیما اوخ یاییما قولچاغیما.... بئله یامان داریخمیشام ائل گولونون ایچینده کی بال...

تودر آغاز عشقی و من در پایان تو در رویا و من خاموش پنهان تو در اوج شکوه و غرق لبخند و من گم کرده ره ویران ویران تو در راه رسیدن هستی اما مرا بیگانه بودن هست عنوان تو میخواهی که من باشم ...

ممنون که رفتید! بعد از شما از ماه شب هایم پولک نقره فام،می چکد.....به جای چرک ابر هایتان و تواضع خیابان ها پرسپکتیوِ ماتم زده، افکارم دژاوو*،دارد جناب تفاهم!؟؟.....لال بمانید! بدون شما هر وعده ...

خدایا از تو ممنونم که یک شوال دیگر هم کماکان لطف بی حدت نصیبم شد توانستم ببینم بار دیگر عید فطرو آخر ماه صیامت را خدایا از تو ممنونم مرا یک ماه کامل بر سر خوانت غذا دادی خدایا ا...

بیر آغیر یوخودا بوتون شه هر و....من دوشونجه مین یوخوسوز آغاجیندان آسیلی،،، سالخیم سالخیم کابوس دریرم،،،! چیغرتی دویورام ایچیمده... چالخالانیرام آجی دیلیمده شیرین آدی نین..ساییقی سینی..! ...

بسم الله در سکوتِ خود بمان تا از ندیده هایت قضاوتِ شرم و خجالت ببارد افسوس با دیده هایم حکمرانِ چیستیِ ندیده ها گردیدم و یک احساسِ ساده ی عشق را در غل و زنجیر توهم ها فاحشه ی شهر خواندم.....

مثل مانکنی پشت ویترین ساده گی ام ایستاده ام دنیایی را به نظاره که فروشنده اش،تقدیر است و هر روز کلاهی بر سرم می گذارد بس گشاد و مشتری هایش با لبخندی کلاهم را بر میدارند و با پوزخندی در آینه ی...

«سوار سکوت» رودخانه آرام پری های چشم به راه باد سربه راه کفش دوزکهای خاموش و مرغ یا حق در خودش مدام مدام حق حق حق نا گاه در آب جاری...

می گویند روزگارش سیاه شده جنون دارد نمی فهمد...می خندند من .... می فهمم اینها نمی فهمند چه لذتی دارد . . . . . ماه گردان نگاه تو شدن ...

من بلد نیستم بگویم شعر پی استاد خوب می گردم آرزویم سرودن شعریست تا که جاوید یادها گردم

تحریم لبهایت را لغو کنی یا نکنی تبعید به آغوشت ... تنها گزینه روی میزمن است...

بیزارم از زمستان... دستکش های " تو " تنها فرصت لمس دستانت را از " من " گرفت... غلام حسن جعفرزاده به تاریخ همین زمستا نها... ...