شب من صبح شلوغی ست
که نگاهش وسط آزادی ست
ازدیاد خفقانی وسط جمعیت
حسرت گرم شدن در وسط آغوشی ست
شب من نیمه پنهان زمستانی سرد
پسری خسته رسیدس سرانجام به درد
چاره ای نیست سر انجام بد است
اخر قصه شبی مرگ شود چاره مرد
شب من سرد و کمی خشمگین است
دخترک خسته ز دنیا و کمی غمگین است
هرکجا نام کسی ضربه به جانش بوده
وسط صبح پر از غم نفسش سنگین است
شب من اول قبر شب یک اعدام بود
بغض ممتد وسط چوبه یک پایان بود
که برییدند گلویش شریانی باقیست
خونه جاری وسط اتاقک زندان بود
شب من صبح شده ساعت من ایستاده
یک نفر همچو گلایل روی سنگ افتاده
نفسی هست دلی نیست ببارد چون ابر
شب من در وسط خواب کمی رد داده
لطفا نظراتتون درباره نمونه شعرهام برای انتشار و چاپ کتاب بیان کنید با تشکر
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 14
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 10 فروردین 1399 13:01
مهدی بیگدلو 10 فروردین 1399 16:14
ممنون از حضورتون
عباس ذوالفقاری 10 فروردین 1399 13:33
سلام....خوب ......مانا باشی
خسرو فیضی 10 فروردین 1399 14:30
. بابهترین درودهایم
. استاد گرامی . سروده زیبایی را مهمان تان بودم . خواندم و آموختم
. اگر می خواهید یک مجموعه از اشعار خود را چاپ کنید . به هر
. چاپخانه بروید بلافاصله چاپ می کنند و در شرایط فعلی هزینه ای سنگین
. را باید تقبل کنید . تیراژ 100 / 200 تایی بهتر است و بعد از چاپ همه ی
. کتاب ها را بمنزل میبرید . اگر مقصودتان تیراژ 2000 تایی و پخش مجموعه
. باشد . بهتر است چند سالی از این تفکر دست بردارید . در ضمن اکنون مافیای
. چاپ در جامعه ما حکومتی چشمگیر دارد و قراردادهایی که یکی دو سال باید
. فقط مطالعه و تجربه کنید . اولین مجموعه اشعارم با عنوان ( من غزل مرتکب شدم )
. 4 سال پیش با تیراژ 2200 جلدی چاپ و پخش شد و مورد استقبال هم قرار گرفت
. و اکنون برای چاپ دومین مجموعه ام دو سالی می شود تلاش می کنم . .
. و هیچ نصیب ام می شود . . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . . . . .
. موفق باشید
مهدی بیگدلو 10 فروردین 1399 16:13
کلا از نظر چاپ برای پخش مدنظر ندارم در حالت کلی فقط میخوام نوشته هام ارزیابی بشه ببینم تو چه سطحی قرار دارم ممنون میشم برام کامنت کنید
مجتبی جلالتی 10 فروردین 1399 15:08
آفرین بر شما
مهدی بیگدلو 10 فروردین 1399 16:13
ممنون از حضورتون
علی معصومی 10 فروردین 1399 16:22
درود ها بر شما
◇◇◇●◇◇◇
ارجمند
قلم استوارتان مانا
و اندیشه ادیبانه تان پویا
◇◇◇◇◇
محمد علی رضا پور 10 فروردین 1399 17:17
درودتان شاعر جوان
شعرتان را بطور ویژه از نظر وزن، بررسی اجمالی کردم.
کلام تان موزون است؛ اما گاهی به ویرایش نیاز دارد.
درباره ی چاپ کتاب، اگر نظر برادرانه ی مرا می خواهید، فعلا عجله نکنید. ابتدا در سایت های ادبی،
به نشر اشعار بپردازید و آنها را به نقد بگذارید
و بعدها مجموعه ای قوی از خود انتشار دهید.
مخاطب، شما را با آثارتان می شناسد. آثار قوی، زمینه ی مثبتی در اذهان مخاطبان می گذارد و
معکوسش برعکس.
در پناه خدا
محمد علی رضا پور 10 فروردین 1399 17:17
سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب ها و در واقع،
سبک ها یا دستگاه هایی تازه و توانمند در سرایش پارسی اند و شایان ژرف اندیشیِ بیش تری در سرزمین های سرایش پارسی.
اشعاری در قالب شعری سروش
1- عمر، مانند ابر می گذرد/
بی مدارا و صبر می گذرد/
کسی از روی قبر می گذرد/
باز در فکر بازی فردا ست.//
2- راهِ راهب، دراز و جانکاه است/
کسی از راه بهتر آگاه است؟/
– تا خدا، راه، گاه، کوتاه است/
قدر یک شاخه گل، دو لب، لبخند.//
3- روزگاری که چرخِ دوّار است/
بر سرِ نیک و زشت، هشیار است/
داد آر است و یارِ دادار است/
یعنی آیینه دارِ کردار است/
و گواه.//
4- نیکی ات را زلال کن قدری/
حال دل، بی ملال کن قدری/
حال کن قدری/
شادمان باش!//
(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی و رباعی و سه گانی وپلی ست میان شعر سنتی و نو)
سه گلشنی به نام حالِ آتشیِ دل
(آغازگر“در امتحانِ عشقِ تو، ماندیم نا تمام/
اما هنوز هم غزلی هست مست فام”//
(بدنه اما هنوز هم، نَفَسم آسمانیَ است/
چشمم بدون شُبهه، پر از مهربانی است/
شب ها به ماهتابِ تو، دستم نمی رسد/
اما نگو: جداییِ مان جاودانی است/
من: مشتریِّ چشمکِ نازِ ستاره ات/
شب های دل همیشه مقیم جوانی است/
در کهکشانِ رازِ تو پیداست گم شدَه م/
این چشم اشاره هات برایم نشانی است/
آشوبِ خوبِ حضرت محبوب را بگو:/
فهمیده ام که بینِ دو چشمش تبانی است/
خورشید بر تغزّلِ خود، رشک می بَرَد/
در انفجارِ دم به دمِ بی کرانی است/
این گونه، شادی و غمِ مستانِ روزگار/
مصداقِ بارزِ شُبَهاتِ زبانی است/
مثل مدار وقف طواف تو هستم و/
فرقِ فراق و وصل فقط واژگانی است//
(پایانبخش“
خوب است حالِ آتشیِ دل به لطفِ دوست.”///
(سه گلشن، قالبی ست با سه قسمت مشخص در خودِ قالب شعری به ترتیب: آغازگر، بدنه و پایان بخش – با حد اکثر امکان تنوع در هر بخش)
نمونه ای در شعر سبز یا چندآهنگ (میانه ی سپید و نیمایی ست؛ موزون تر و قافیه مند تر از سپید و چندآهنگ تر و دارای اوزان متنوع تری نسبت به نیمایی که با تغییر اوزان می تواند باعث انتقال از حسی به حس دیگر بشود):
سپید بود/
و زیستنش سبز/
و پروازش سرخ/
و در هنگامِ گلگون ِ آسمانی شدن /
آن میامی تن/
آشکار/
دلشکار/
می سرود و می نواخت/
شعرهای ماندگار/
تغزلِ خوشه های پربرکت ِ تبسم/
تبسمی آفتابارانی/
آن چنان که کشتزارها/
دوباره زیستن را/
شاعرشدند.//
سعید فلاحی 10 فروردین 1399 17:47
احسنت ارجمند
عالی بود
روح الله اصغرپور 10 فروردین 1399 19:19
درود لذت بردم
علی معصومی 11 فروردین 1399 14:19
درود های بیکران
◇◇◇◇◇◇
ادیب ارجمند
قلمت رقصان و اندیشه ات جوشان
☆☆☆☆☆
تا دست بر قلمت می بری خوش است
○○○○
روزگاران خوش
حمید میرزانژاد 12 فروردین 1399 21:43
لذت بردم درود برشما