درود بر جان های مقدس شهدای 17 شهریور 1357
یادشان تا ابد جاوید باد
نوع شعر : خوشه ای
آسمانِ دین ...، نبودَش آفتاب
گر نبــود آن شـاهدانِ انقلاب
در رباعی های من نقش شهید
یک حماســه از ادب را آفرید
»
از لاله ی ســــرخ نغمه ای بشنیدم
نقاش شـدم، ز دیده خون پاشـیدم
نقاشیِ داغِ دل به پایان که رســـید
تصــویرِ شــهید را به دفتــر دیدم
«
باز می آید به یادم شعرِ ناب
شعرِ زیبای طلوعِ آفتاب
گُـلرُخان،خورشید را باور کنیم
بندگیِّ حضرتِ داور کنیم
هفده ی شهریورِ پنجاه وهفت
مانده دراندیشه، از یادم نرفت
بی گمان پاشید ازآن کاخِ ستم
شد به پایان دوره ی بیداد و غم
دوست دارم اُمتِ امّید را
آب را، آئینه را، خورشید را
یادم آید از ستم ، وان شامِ دَرد
از زنانِ شیر دل، روزِ نَبَرد
عشق، چشمَ ش خوانگاهِ [1] ژاله بود
ژاله ، میدانی که پُر از لاله بود
در خیابانی که خون جوشیده بود
فاطمه در فاطمه روئیده بود
غرقه در خون دست و صورت ، پای شان
چرخ لرزان شد از آن غوغای شان
بُت شکست و بُت گران حیران شدند
شیرآمد، روبَهان پنهان شدند
رودِ خون ما روان همواره است
چاره سازم گفت: «تنها چاره است»
تا از این رَه ما کجا شوئیم دست ؟
راه باید رفت و بُت ها را شکست
[1]. خوانگاه یعنی سفرگاه ، در گذشته های دور عیاران پاک دل در جاده ها خوانگاه یا سفرگاه ها بنا کرده و بصورت رایگان از مسافران
پذیرایی می کردند و اگر جاده بعلت باران و برف مسدود شده بود به آنان امکانات لازم جهت اسکان داده می شد.
در اثر تلفظ عامیانه به خوانگاه خانقاه گفته شد و خانقاه محل تجمع دراویش می باشد.
استخراج از کتاب چشم سوم
مولف : طارق خراسانی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 35
دادا بیلوردی 17 شهریور 1394 00:20
درود بر جناب طارق بزرگوار
بهره مند شدم از احساس لطیفتان
قلمتان همیشه جوشان باد
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:07
با سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا شاد زی
بهناز علیزاده 17 شهریور 1394 01:22
هزاران درووود بابایی خودم احسنت زنده باشید
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:13
سلام دختر گلم
عجب شعر های قشنگی اخیرن می سرایید!!
ماشاءالله
سپاس از حضور پر مهرت
در پناه خدا
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 17 شهریور 1394 02:15
درودهابراندیشه والاوقلم متعهدتان استادمفتخر میشوم اگر مقاله این کمترین را مطالعه فرماییدتوانایی قلمتان سرمد
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:16
با سلام و درود بر ملکه شعر پریسکه ی ایران
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا شاد زی
عرفان ویسی (هستیار) 17 شهریور 1394 08:30
سلام و درود استادم
هم زیبا بود هم آموختم از مکتبتان
سرفراز بمانید
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:17
سلام پسر عزیزم
سپاس از حضور بسیار گرم و همیشگی شما عزیز جان
در پناه خدا
سلبی ناز رستمی 17 شهریور 1394 11:19
درود
احساس طرب می کنم استاد.
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:19
سلام و درود
خوشحالم شعر آن شده است که مایه افتخار و مباهاتتان گردیده
بهترین کامنت امروز را از شما داشتم
در پناه خدا شاد زی
محمد ترکمان(پژواره) 17 شهریور 1394 13:02
سلام استاد خراسانی عزیز شاعر برجسته در میدان شعر منظوم... ارادت دارم مرد بزرگ..........................
رضا شیخ فلاح لنگرودی 17 شهریور 1394 16:10
پیرمرد هزاره ی سوم
سلام
تو هنوز نرفته ای
از دل ساده ی ما .....
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:20
سلام بر مولای طارق
حضرت ترکمان
درود ها بر شما استاد بزرگوارم
مایه فخر و مباهات حقیر و تمام شاعران شعر ایران است که حضرتعالی را در جمع خود داریم
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه رب العالمین شاد زی
رضا شیخ فلاح لنگرودی 17 شهریور 1394 16:08
سلام و عرض ادب استادم
عاااااااالی بود بزرگوار....
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:22
سلام و بس درود بر حضرت لنگرودی عزیز
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه حق شاد زی
روح الله اصغرپور 17 شهریور 1394 17:42
سلام و درود بر استاد عزیز
میدان 17 شهریور همیشه در خاطر من خواهد ماند .2 سال خدمتم را افتخار می کنم که در میدان 17 شهریور به پایان بردم.
دلاوری ها و رشادت های شهیدان وطن هیچ وقت از ذهن ها و یادها نخواهد رفت.
دستمریزاد.
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:26
سلام بر پسر عزیزم جناب اصغرزاده عزیز
سپاس از حضور گرمتان
در واقعه ی 17 شهریور 57 بنده حضور داشتم و شاهد حماسه آفرینی زنان قهرمان و مسلمانی بودم که در میدان ژاله پرپر می شدند....
آنان رفتند تا آزادی بیاید نه آن آزادی که گروهی آزاد بر چپاول حقوق مردم باشند...بدتر از تحریم مفاسد شوم اقتصادی ست آن بعد از 36 سال تمام شد و این قرن ها بوده و قرن ها نیز خواهد بود و عامل بدبختی و تیره روزی ملت ایران است...
در پناه حق شاد زی
منوچهر منوچهری(بیدل) 17 شهریور 1394 18:09
سلام بر زیبائی کلامت حضرت استاد طارق خراسانی از واژه وآزه اشعارت لذت میبرم درود بر نام شما عزیز
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:27
با سلام و درود بی حد
سپاس از حضور بزرگ فرزانه هنرمند ایران
در پناه خدا
احمد البرز 17 شهریور 1394 21:27
سلام
بسیار بهره بردم از شعرتان دست مریزاد
ژاله یعنی اشک چشم و اضطراب
انقلاب چشم ما یعنی سراب
طارق خراسانی 17 شهریور 1394 22:15
سلام جناب البرز عزیز
سپاس از حضور آگاهانه ی شما
همان کامنتی را که برایدختر عزیزم سوگند نوشته ام را تقدیم شما عزیز فرهیخته می کنم:
ما که به هر شکل شده حقی شهدا نسبت به ما و جامعه دارند را با قلم شکسته و زبان الکن
ادا می کنیم ولی خیلی از دولتمردان و افراد عادی که مشاغل حساسی در کشور داشته و دارند روز و شب به فکر خود و خواسته های بی پایان شان هستند...
این ها آفت انقلاب است نه آن شعر تند و گزنده ای که شاعری دلسوخته برای نجات جامعه از چنگال
مشتی ریاکار سالوس می سراید.
در پناه خدا شاد زی
مهدی صادقی مود 22 شهریور 1394 18:37
احسنت استاد
کرم عرب عامری 17 شهریور 1394 22:43
ره باید رفت و بت ها را شکست
درود بر شما ای اقبال ما ( خود ره بگویدت که چون باید رفت)
جوانهای ما بشیوه ی خاصی از حماسه سرایی نیاز دارند تا بر یاس غلبه کنند
شما چشمه ی جوشان حماسه از ین دریای فراموش شده هستید . پروردگار بیشتر بشما برکت معنایی بدهد فیض بردم
درود بر شما گرامی
طارق خراسانی 18 شهریور 1394 10:11
سلام بر مولا و سرورم
حضرت استاد عرب عامری بزرگمهر
با تمام وجودم برای وطن سروده ام ...
بسیاری اوقات به یاد رنج و غم های فردوسی بزرگ هستم ...
وقتی او به حمله ی اعراب به ایران فکر می کند بر افروخته می شود و شاهنامه ی او واکسن برای تقویت غیرت بود...
و واقعن درد آور است که سرزمینی به وسعت و قدرتمندی ایران براحتی در مقابل اعراب زانو بزند
بنده در مقاله ای نوشته ام که اسلام به ایران تجاوز نکرد هرگز ...
کسانیکه فرمان الهی موضوع غدیر خم را زیر پانهادند بر طبق این آیه آنان اهل بهشت و مسلمان نیستند:
والذینهم لاماناتهم و عهدهم راعون
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه حق
سمانه تیموریان (آسمان) 18 شهریور 1394 00:16
سلام و درود استاد نازنینم طارق بزرگ
خدا حفظتان کند استاد عزیزم
درود بر بزرگی روح و قلم متعهدتون
خوشحالم در خدمتتون هستم و هر روز درسی نو می آموزم
در پناه حق
طارق خراسانی 18 شهریور 1394 10:13
سلام بر آسمان مهربان
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 18 شهریور 1394 09:37
سلام مجدد استاد با اجازتون در شعر قبلی میزبانی کردم وکامنت گذاشتم
طارق خراسانی 18 شهریور 1394 10:14
با سلام و درود بی حد
سپاس از آن محبت بزرگ شما
در پناه خدا شاد و تندرست باشید
کریم لقمانی سروستانی 18 شهریور 1394 11:03
سلام وعرض ادب وارادت
استادطارق گرامی
بعدازمدتی غفلت امروز سعادت نصیبم کرد مهمان محضرواندیشه ی نابتان باشم برای آموختن
سروده ای با قلمی متعهدانه .اندیشمندانه وستودنی
بسیار بسیار زیبا وارزشمند
لذت بردم
شادزی
طارق خراسانی 18 شهریور 1394 14:39
سلام و درد بر سرو بوستان شعر وادب
حضرت استاد سروستانی بزرگمهر
تصدقت
کوچک نوازی می فرمایید
بنده همیشه مرهون محبت های شما هستم.
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
سلیمان حسنی 18 شهریور 1394 14:53
سلام استادعزیزم:خواندم٬آموختم ولذت بردم.درودبرشماوقلمتان.درپناه پروردگاربی همتاسلامت وشادکام باشید.
طارق خراسانی 18 شهریور 1394 19:25
سلام و درود خدمت جناب حسنی
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
فاطمه اکرمی 19 شهریور 1394 19:25
سلام بزرگوار
زیبا و غم رفتنها
درودها انقدر زیبا ارشادتهارا نگاشته اید
شهیدان نامشان جاودانه خواهد بود
درود برشما استاد مهربان مهر نگار
قلمتان همیشگی سبز
طارق خراسانی 20 شهریور 1394 11:19
این دیگه کامل شد
تخت شاهی دارم و بر تخت می مانم همی،
تاج عشقی بر سرم ...، فرمان دل رانم همی
قصر فردوس برین کنج دل تنهایی ام،
شاه درویشان و سلطان غریبانم همی،
وَه به دل دارم صفای روشنی از روزنی
آن چراغی را که هر شب بَر فروزانم همی،
کو فراق خاطری تا من بیاسایم دمی،؟
در پریشانی فراقی هست و می دانم همی،
چون نزد هرگز درم را بهر خویشم خاکیان،
همدمی از عالم افلاک می خوانم همی
تخت شاهی دارم و بر تخت می مانم همی،
تاج عشقی بر سرم،،فرمان دل رانم همی،
قصر فردوس برین کنج دل تنهایی ام،
شاه درویشان و سلطان غریبانم همی،
وَه به دل دارم صفای روشنی از روزنی
آن چراغی را که هر شب بَر فروزانم همی،
شد پریشان خاطر از من آن همای کوی دوست،
زان زمان ...، با دردِ حرمانم همی،
با پریشان خاطران بنشسته در مأوای دل
از زمان زادنم... آری پریشانم همی،
بوی او آرد نسیمی هر سحرگاهان و من
من هم او را هرکجا باشد نگهبانم همی،