قسمت اول ،
فزت و رب الکعبه : به خداوند کعبه, رستگار شدم !
**********
قدم قدم به عقب ؛ هم نگه به تابشِ تیغ
نشسته مو به عقیقی ؛ نشسته مو به عقیق ؛
هزار درهمِ زهری ؛ هزار درهمِ تیز *
که جنس قبضه به مکرست و شر به جنگ و ستیز
مردّد و به محک ؛ هم چشیده دشنه ز زهر
دلیل نکبت و شر ؛ قولی از خوارج دهر
نزول ضربۀ ملجم ؛ به شکّ دست و زبان
عروج وی همه شد : رستگاری دل و جان!
کنون برای ما همه باقی ؛ ز مرد رفته و راه
صفات گریه به چاه ؛ آهی از تداومِ ماه
از اعتراض به تاریکی ؛ آفتاب یقین
رسید قصه به آخر: همین و باز همین !
***
قسمت دوم ، مرشد رخصت :
قدم قدم به جلو ؛ پشت سر ، حریف و رقیب
کنار ما رفقا ؛ یا علی ؛ صفای حبیب !
صدا که: دوست بفرما ؛ نوا که : حمد و سپاس
سلامی و صلواتی ؛ که زنگِ مرشد اساس
خمیده داخل گودی ز مرشدی همه فرد
طواف و چرخش میلی به شانه کو همه درد
اساس کلّ سبب ، سازش سبب به ستاد
ز بوسه بر لبِ گودی به نامِ پاکِ مراد
کشش ز دستۀ کباده ای به بانگِ سرود
اگر که یک همه او ! گر دویی ؛ همه نابود !
اگر سه از دو و یک ، ساطع است کار خدا
به چاره وحی خدا ، خیمه زد کنار خدا
کنون به آل عبا ، کز یمن به شهره کساست
به نام پنج تن به نوا ، کلّ دهر؛ زیر قباست
به شش که رسید از عروجِ دل به رکوع
چهار ، قسمت شش گشت و قلب ما به رجوع
رجوع قلب به صحنی که عین رنگ عزاست
سلام اصغر است و حسین و علیک طاعتِ ماست
چو ضرب ِ مرشد و زنگ از حلول هفت بگفت
نوای وادی عشق است ، زانچه رفت بگفت
امید مردم اگر بر همای رحمت علی
«ندانم اگر مرشدی و میدانم!؟ »
کجاست صالحّ باقی ؟ بگو به صوت جلی !
هو حق !
علی سپهرار ، اثیر ، تیر ماه 1393
شب قدر رمضان المبارک 1435
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نظر 5
طارق خراسانی 09 تیر 1395 06:21
درود ها بر شما عزیز
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 09 تیر 1395 14:49
درودها شعری بس غنی قلم زدید قلمتان انوشه
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 09 تیر 1395 14:58
شعری تقدیمی دراقبال شعر فاخرتان
کاش بودم من اثیری بی نیاز از ماده
درطوافت تهی از زنجیر جسم آماده
فارغ ازچشمک گندم بی خیال هرسیب
پرتو عشق تو بود و دل محنت زاده
می شدازهرم لبت قندیل دل پرشعله
مست صهبای تواز باده ی غیرآزاده
سارروحم میزد از سفره کرکس ها پر
آغوش مهرتو بود به روی من بگشاده
شعرم الکن شده درتشریح صدگلبرگت
دفترم بی غزلت درگوشه ای افتاده
گر نگردد لوث ازجٍرم گناهم خاکت
دائمامرغ دلم چیندازاین سجاده
واژه های امیدم با تو ندارد پروا
گرشودگم زتماشای گلی درجاده
علیرضا خسروی 13 تیر 1395 01:47
درودها استاد گرامی
معصومه عرفانی 15 تیر 1395 18:54
سلام استاد بسیار زیبا سرودید
