- شاعران
- علی معصومی
- دفتر شعر دفتر اول
- شعر اوصاف سحر | علی معصومی | شعر ایران
علی معصومی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
اوصاف سحر
اوصاف سحر
سوسن از گوشه چشم تو نظر می ریزد
غنچه از شربت لعل تو شکر می ریزد
پری از همت شال تو شود نام و نشان
دست تقدیر ز پای تو گهر می ریزد
هر که در گوشه این شهر گرفتار تو شد
در دل از شعله شوق تو شرر می ریزد
کو نسیمی که دهد مژده ای از فصل بهار
کو شمیمی که ز اوصاف سحر می ریزد
یکشب ای جان جهان آینه در دست بگیر
ای که با آمدنت خوف و خطر می ریزد
وعده دادی که به سرشاخه گلزار امید
صبحی از برکت آدینه ثمر می ریزد
بامدادی که ز سر چشمه ای از پنجه نور
ساحل از دامنه اش لوءلوء تر می ریزد
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (02 /05/ 1399) | معین حجت (02 /05/ 1399) | رضا زمانیان قوژدی (02 /05/ 1399) | محمد رضا درویش زاده (02 /05/ 1399) | مسعود مدهوش (02 /05/ 1399) | ابراهیم حاج محمدی (02 /05/ 1399) | بهنام حیدری فخر (02 /05/ 1399) | محمد مولوی (02 /05/ 1399) | منصور آفرید (02 /05/ 1399) | پرنیا آرام (02 /05/ 1399) | عسل اسدیان (02 /05/ 1399) | علی معصومی (02 /05/ 1399) | علی رفیعی (02 /05/ 1399) | مرضیه نورالوندی (02 /05/ 1399) | کرم عرب عامری (03 /05/ 1399) | اردوان فرج پور (03 /05/ 1399) | ولی اله بایبوردی (03 /05/ 1399) | شهرام بذلی (03 /05/ 1399) | مینا یارعلی زاده (03 /05/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 15
-
رضا زمانیان قوژدی 02 امرداد 1399 11:28
درودها استاد معصومی غزلسرا
لذت بردم و آموختم.
جسارتا "به پای تو گهر می ریزد .." به معنی تر نیست؟
مانا باشید -
بهنام حیدری فخر 02 امرداد 1399 12:31
درود بر شما جناب استاد معصومی گرانقدر
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
-
مینا یارعلی زاده 03 امرداد 1399 17:14
سلام و مهر و ارادت
به به! درودها و دستمریزادها
بازهم،چونان همیشه، غزلی ناب و فاخر از قلم استوار شما خواندم
نویسا و مانا باشید جناب معصومی ادیب عزیزو شاعرگرانقدر
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
قاسم پیرنظر
در14 /02/ 1318 -
salman mohabbati
در14 /02/ 1394 -
امیرحسین دایمی پویا
در14 /02/ 1378 -
احسان بابادی
در14 /02/ 1383 -
سینا پیغامی
در14 /02/ 1388 -
شهریار جعفری منصور
در14 /02/ 1348
نقد 2
رضا زمانیان قوژدی 02 امرداد 1399 19:33
بنام خدا
گرچه اساسا نقد بمعنای عام آن برای صاحبان اثر چندان خوشایند نیست و نقاد نیز بقول دوست
و استاد عزیزم استاد اسماعیل علیخانی چهرۀ خوشایندی ندارد و اکثرا قصابی را می ماند که با
ساطوری تیز به جان اثری افتاده و آن را تکه پاره می نماید.
شاید هم از این روی باشد که اغلب سعی مان اینست که از زیر آن به هر بهانه ای فرار کنیم،
اما حقیقت این است که منتقد،دوست ترین دوست مولف و موجب پیشرفت کیفی و کمی اثار
وی می باشد.ترازوی سنجش قابل قبولی برای جداسازی نقد علمی و درست از نظر وسلیقۀ
شخصی در دست نداریم.حُبّ و بغض های فردی در کدام کارمان بی تاثیر است که در این
یکی نباشد؟!اما آنچه که دست کم به ظاهر مورد پذیرش همگان است این است که نقد
درست و آموزنده خاستگاه فردی ندارد و شامل فرم و محتوا می شودو...
بنظر اینجانب، هر اثری بما هو اثر، قابلیت های انکار ناپذیری داردکه آن را از تمامی آثار
هم ردیف خود متمایز می کند فلذا ارزشمند است و قابل اعتنا....گر چه در بسیاری از
موارد، نقد بیشتر متوجه صاحب اثر است تا خود اثر.چه با دید منفی و چه با نگاه مثبت.
غزل زیبای اوصاف سحر از استاد عزیزم علی معصومی بزرگوار در بحررمل مثمن مخبون محذوف
سروده شده؛
فا -عِـ -ـلا -تُن/فـَ - عَـ - ـلا-تُن/ فَـ - عَـ-ـلا-تُن/ فعـ - لن
سو-سـ -نز- گو/شـ-یِ- چشـ - مِ/ تُ- نـ-ظر- می/ ریـ -زد
بحری که لسان الغیب، مولانا و سعدی علیه الرحمه بسیاری از غزل های ناب و زیبای خویش را در این بحر ارائه فرموده اند؛
حافظ:
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف
که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
مولانا:
ای بروییده به ناخواست به مانند گیا
چون تو را نیست نمک خواه برو خواه بیا
هر که را نیست نمک گر چه نماید خدمت
خدمت او به حقیقت همه زرقست و ریا
برو ای غصه دمی زحمت خود کوته کن
باده عشق بیا زود که جانت بزیا
سعدی:
اتفاقم به سر کوی کسی افتادهست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
اغلب مضامین عرفانی و توصیه های اخلاقی و تصاویر زیبای عاشقانه در این قالب ریخته
شده اند.کما اینکه استاد معصومی نیز بخوبی از این ظرفیت بهره برده و دل و ذهن مخاطب
خود را به پرواز در آورده اند.
استفاده از اختیارات شاعری در کمترین حد خود صورت گرفته است.تعابیر جذابی همچون،
شعلۀ شوق، دست تقدیر، پنجۀ نور و ...بر زیبایی و گیرایی اثر دوچندان افزوده است. شعری
که خواننده را به تامل و تفکر وا می دارد و بعنوان اثری فاخر در ادبیات این ملک جاودانه خواهد ماند.
برای این استاد فرزانه توفیقات روز افزون آرزو دارم.
کرم عرب عامری 03 امرداد 1399 01:05
سلام ودرود
موضوع خوبی رو عنوان کردید
در مقالههای آه آناستازیا دخترم راجع بنقد صحبت کردم نیاز به بررسی فراوان دارد و چرا عده ی خوششون میاد یا نمیاد
بایستی بررسی شود یک نوشته ای دارم بتاریخ اون پرداختم و دارم آماده چاپ میکنم
گمونم (طلا در مس ) جناب براهینی هم کارساز باشد
و بازهم سپاس