تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مبینا مطلوبی
در21 /02/ 1399 -
ساناز. هموطن
در21 /02/ 1361 -
علی رضایی پور مشیزی
در21 /02/ 1354 -
علیرضا دادگر
در21 /02/ 1377 -
محمود فاضلی نیا
در21 /02/ 1363
کشتی گِل نشسته را دریا صدا نمی کنی خونبار دلشکسته را چرا وفا نمی کند ...
ادامه شعرآن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا او که رفته با کسی همدم شده از شانس ما بی وفایی در زمانه بدخدایی می کند باوفاها هم شدن در این زمانه بی وفا درد من از آشنا شد همدم من وای من زخم کاری را فقط همدم ......
ادامه شعرغم داشت نقاب شادمانی زده بود پیری که خودش را به جوانی زده بود از زخم زبان دیگران کفری شد حتی به خودش انگ روانی زده بود علیرضا همتی فارسانی......
ادامه شعرنیستیُ من ترانه ای خواهم ساخت به وسعتِ سکوتِ شبهایِ بلندِ تنهایی. #آگرین_یوسفی...
ادامه شعر#رباعی - شماره ۱۲۹ در تنهایی.. تنها شده بودیم زمانی تو و من پر ریخت در آن فضای خوش مرغ سخن من چشم به هم نهادم و لب هایم شد جذب بدان لبان و دندان و دهن #مهدی_رستگاری بیست و پنجم فروردین سال یکهزار ......
ادامه شعر«موی سپید» افسوس که عمر ما چو بیهوده گذشت این برف زمانه بر سر و رو بنشست قامت شده چون کمان آرش امروز دالی شده آن اَلف در این عالم پَست هر لحظه به فکر صبح روزِ دگری آن لحظه ی عمر ما همی رفته ز......
ادامه شعربه والنجک گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افقان آهی که می گفت ای فلک دیدی چه کردی گدازاده نشست برتخت شاهی دل نوشت فاتح اصفهانی......
ادامه شعرافلاک پاکی تو میخواستی که من غربت بمیرم سر قبرم سنگ سرد لاجوردی بگیرم خدا رو شکر که در غربت یار داشتم کلامی هم کلام عاشقانه جان بگیرم تو میخواستی که در دنیا لاله نباشه کسی همچون منی تنها تنها نبا......
ادامه شعربنام خدا (حالِ دل) جمعه ها از پی هم می آیند، عمر ما میگذرد!... وکما کان، همه منتظریم، "انتظاری" که به غایت گشته، کاسه ی صبر خودش هم لبریز، لیک از آمدن صاحب ما، آن غائب، خبری نیست که نیست، ولی ا......
ادامه شعرنمی دانم حبابم روی آب از ساحل و دریا نمی دانم شدم درگیر امواجی که سر از پا نمی دانم کسی دارد مرا با خود به هرسو می برد آیا؟ کجا خواهد رسید این راه ناپیدا نمی دانم نگاهت کردم و نبض غرورم را نسنج......
ادامه شعردل من قرص ِ ماندن بود و می گفتم که میمانی به سخره میگرفتم این و آن را در پریشانی به ریش هر که عاشق میشد و می باخت خندیدم ....خدا زد لکه ننگ نبودش را به پیشانی.. کسی را دوست میداری خبردارش کن از......
ادامه شعرچشمان آبی تو آدم را به یغما میبرد در چشمان تو، سرگردان میشوم، گم میشوم، با آرزوی یک لحظه از آرامش تویی دنیایی که در آغوشت، همه اندازهها فراموش میشود، و هر لحظه با تو، یک سفر به دنیای جدید آغاز......
ادامه شعر_برهنه! کز کرده گوشه ی تاریک اتاق باز مرا پیدا می کند! _درد با لبان پُر بوسه ی مرگ زخم های کهنه را حریصانه باز با نفس های شوم احیا می کند.........
ادامه شعر«ماه باش» در شب تار دلِ بی کس ، چو نور ماه باش محرم اسرار درد دل ، مثال چاه باش گر تو دیدی مانده و درمانده ای در این مسیر در کرامت از برای آن گدا چون شاه باش در شب ظلمت که رَه گُم می کند بیچا......
ادامه شعربسمه اللطیف بهار دلکش به گل و شکوفه سوگند در این بهار دلکش نکنم به هیچ کس میل به غیر یار مهوش ابدیت بهشت است بهار با حضورش که شکفته است امشب به لبان بوسه خواهَش شب و بوسه های داغی که دهد به باد هر ......
ادامه شعربخت لاکردار اگر با این جماعت یار نیست یا اگر چه بر تن بعضی کت و شلوار نیست عطر شادی آسمان شهر را پر کرده است ناز خاتون ناخوش از بوی بد سیگار نیست عدّه ای سرگرم تفریحند و ما درگیر کار بچّه ها ه......
ادامه شعرزلف افشان کن و می ریز که امشب غزل از سر گیریم بار غم های وجود از دل افسون زده ای بر گیریم گرد اندوه جهان از رخ عشاق جهان بنشانیم مطلع روی تو بینیم و به شادی می احمر گیریم رهزنان را به سزای دل آزاده ......
ادامه شعر"گلبرگ های بنفش" بی امان صدای باران مرا به سینه ات می فشارد، آفتاب! می اندیشم که تو را دوست دارم می وزم به خود و بر می خیزم از دشت، بافه ای از گلبرگ های بنفش شده ام در گیسوانی بند به ساقه. شاعر: م......
ادامه شعراز تو میگیرم سراغ. از همان یار قدیمی که تو را دادت نشان. گفت این بانوی پاکیست و پاکیزه سرشت. میتوان آن را برای زوج و زوجیت گرفت. زیر چشمی نگهت میکردم. نگهم با نگهت چندی به طول انجامید. از سر شرم سر......
ادامه شعر*المر*° الف، لام، میم، را؛ خواهرم، اسمش هست المیرا، میکند اینک آرین، پسرش؛ هر دمی، سِیر، گردشاتِ علمی را، با توجّه به کمبودِ قافیه در شعر؛ بشنو موسیقیِ "Duel me" را: ° آیهیِ ۱ سورهیِ رعد......
ادامه شعر