تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
کوهِ مسلول، کَلیم روایتِ نارینا با سپهرِ عنابیِ بارانبَر می آمیزد .. هیچ٘ کس نمی داند بوی کافور وُ بَرف بر استخوانِ سپهدار ٫ پیچیده .. اسبهای وحشیِ ابرگون زاغ٘ چشم وُ تایِه -یال میانِ تازشِ آینه ، ا......
ادامه شعرسروم ولے قد خم نخواهم کرد ، از غرش طوفان نمے ترسم دنیا پر از نامردے و بخل است ، از باد سرگردان نمے ترسم دریا تر از تقدیر خوبانم ، با موج هاے غم گلآویزم بر ساحلم وقتے غزل باشد ، از هول کشتیبان نمے تر......
ادامه شعردرهر پُکِ خمیده ی لبخندت ؛ خُرد می شود هزاراستخوانِ قهوه ای که؛ با پوشالی های تهی از قند،شیرین! بی آنگه برای یک دم ،آمدنش صبوری بی آنکه قنداق انتظار را بکوبی،به سینه ی تنگت، وفشنگ های مشقی احساس را پر......
ادامه شعربا نگاهی سرد من همجنس طوفان می شوم گاه در لاک شکستن نیز پنهان می شوم کوه از کم طاقتی احساس را گم می کند من همان کوهم که در احساس حیران می شوم بغض ها را می خورم بر شعر خود دل می دهم شعر از هر سو بیا......
ادامه شعرتـــوباور کن به خداونــــد هست عاشق پاکت نـــژند بس کن دیگر قهر و ترفند بیا بـــــــــــــامن یکجا بخند تا شویم هر دو یـک دست کنیم شادی و خیز و جست فگندی ام مرا بـــــ......
ادامه شعرنشسته ام تک و تنها و قهوه می نوشم تمام تلخی عالم شده است تن پوشم ندیده است دلم روز خوش دراین دنیا چنان که بعد تو شادی شده فراموشم چه بار های گرانی به دوش من رفته که درک کرده ؟!غمت را نشسته بر دو......
ادامه شعریاد باد از شهریاران یاد باد شهریاری بود بهجت نام راد شاعری از خطّه آذربایجان آن ادب پرور ادب گستر نماد شد زبانزد بین خلقی یاد او عاشقی عارف به دور از انجماد یاد بابا حیدرش افتی دلا وصف حالی را کند......
ادامه شعرخوشان عشقی که ز جانم برآید که تا آخر جنون من سرآید به سان صابران بی خواب مانم کدانم ماهی در دامم برآید تقدیم به نگاه پر مهر شما همراهان همیشگی......
ادامه شعرتلاش بی ثمر چندسالی دل به راه وچشم بر در داشتم خسته ام دست ازتلاش بی ثمر برداشتم فکرمیکردم که می آیی به دیدارم ولی تازه فهمیدم تورابیهوده باورداشتم دورخودیک خط قرمزمیکشم چون سالها درخودم باخود نبردی......
ادامه شعرسوزِ دل دنیا سرکِش شده بیراهه روان گشته، حَذر آژیر زردی به قرمزی گرائیده ، خطر به چِسان چنین شتابانی تو دنیا فانیست کجا هستند کسانی که می گفتند باقیست غفلت کل بنی آدم از این فانی سرا باقی پنداشته ......
ادامه شعرکارنیکای کرێکار دڵی لە شاژنی بەست نهزانست خۆشەویسی لە کەندوودا ئەبەر فاعلە حەرام بوو ◇ برگردان فارسی: زنبور کارگر دلبستهی ملکه شد اما او نمیدانست عاشقی در کندو برای کارگرها ممنوع بود. #زانا_کو......
ادامه شعرتو،،، کنج اتاقت تنهایی را به آغوش کشیدهای و من گوشهای از دنیا؛ خاطراتت را... ... تواردی دردناکست عشق! #لیلا_طیبی (رها)......
ادامه شعرای پیر ره حقیقت تو چه زیبا نظر هستی دل کندی زِ دنیـا و به عقبی تو بـبستی ای پیر طریقت تو مگر کج نظر هستی رفتـی به خرافات و به ذلّت بـنشستی ٭٭٭ دخت......
ادامه شعربرترین حسِ سجده ها در این است پیشانی به خاک و تن ها خاکین است گوش زمین می کنیم پچ پچ ماها در سماوات شنیده شود پچ پچ ها فقط آسمان نیستا هُو دلِ ماست نزدیکتر از آنیست آنی به ماست زمین و آسمانها مملوک......
ادامه شعرهر کس که دین ندارد بر خود بُوَد ستمگر بـر طبق قـول قرآن وَز گفتـه پیامبر آدم به دین و ایمان دیدیم حاجتش بود دین حاجتـی ندارد بر مردمان کافر ٭٭٭ همی......
ادامه شعرشراب چشم تو جانا شبی به یاد آرد که پای محفل جانان کمی بیارامد بخواب کودک امید روزهای فراق دلم گرفته از این روزگار کارآمد از این جهان مساعد که نا مساعد را مدام در نظری آورد پذیراند اگر چه شوق وصالی......
ادامه شعر《آه》 باغبان پیر هنوز هم وقتی از خواب می پرد با چشمان پُر از حسرت به جای سیگار بر روی لبانش آه است؛ عطر تنت را نفس می کشد بوی شعرهایت را حس می کند زیر سایه درخت سیب که سال هاست بر تن خسته اش حک شده قل......
ادامه شعرمانده ست شود یا ,که, نه ، هم صحبت هرکس سیبی که نباید بشود قسمت هرکس! از قسم اناری نرسیده است به پاییز ... دلخون شده تر از دل بی طاقت هرکس بی پرده مباش این همه رو راست ، شده تا با سنگ به آیینه زدن......
ادامه شعرحیرانی من اگر چه بیش است مگر این فعل عمل ز دست خویش است مگر در روشنی فضا به غارت رفتم در تاریکی مکان دریش است مگر آن غارت دل بود عجب دشوار کار زان کار دلم چه ریش ریش است مگر ببریده شدم و بسته در تار ......
ادامه شعر*** نوستالژی *** من جنگیدم که درتاریخ محبوب ونامم به نکویی ببرند.. نه افتاده ازدیده ودُروه اینچنین منفور... نجنگیدم تا جمعی باجلوس برمنصب قدرت. که باهرترفیع بردولت شهرهای خویش بیافزایند.. نجنگیدم ......
ادامه شعر