تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیده نسترن طالب زاده

کوهِ مسلول، کَلیم روایتِ نارینا با سپهرِ عنابیِ بارانبَر می آمیزد .. هیچ٘ کس نمی داند بوی کافور وُ بَرف بر استخوانِ سپهدار ٫ پیچیده .. اسبهای وحشیِ ابرگون زاغ٘ چشم وُ تایِه -یال میانِ تازشِ آینه ، ا......

ادامه شعر
پرستش مددی

سروم ولے قد خم نخواهم کرد ، از غرش طوفان نمے ترسم دنیا پر از نامردے و بخل است ، از باد سرگردان نمے ترسم دریا تر از تقدیر خوبانم ، با موج هاے غم گلآویزم بر ساحلم وقتے غزل باشد ، از هول کشتیبان نمے تر......

ادامه شعر
فاطمه شایگان

درهر پُکِ خمیده ی لبخندت ؛ خُرد می شود هزاراستخوانِ قهوه ای که؛ با پوشالی های تهی از قند،شیرین! بی آنگه برای یک دم ،آمدنش صبوری بی آنکه قنداق انتظار را بکوبی،به سینه ی تنگت، وفشنگ های مشقی احساس را پر......

ادامه شعر
پرستش مددی

با نگاهی سرد من همجنس طوفان می شوم گاه در لاک شکستن نیز پنهان می شوم کوه از کم طاقتی احساس را گم می کند من همان کوهم که در احساس حیران می شوم بغض ها را می خورم بر شعر خود دل می دهم شعر از هر سو بیا......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

تـــوباور کن به خداونــــد هست عاشق پاکت نـــژند بس کن دیگر قهر و ترفند بیا بـــــــــــــامن یکجا بخند تا شویم هر دو یـک دست کنیم شادی و خیز و جست فگندی ام مرا بـــــ......

ادامه شعر
سید مهدی نژادهاشمی

نشسته ام تک و تنها و قهوه می نوشم تمام تلخی عالم شده است تن پوشم ندیده است دلم روز خوش دراین دنیا چنان که بعد تو شادی شده فراموشم چه بار های گرانی به دوش من رفته که درک کرده ؟!غمت را نشسته بر دو......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

یاد باد از شهریاران یاد باد شهریاری بود بهجت نام راد شاعری از خطّه آذربایجان آن ادب پرور ادب گستر نماد شد زبانزد بین خلقی یاد او عاشقی عارف به دور از انجماد یاد بابا حیدرش افتی دلا وصف حالی را کند......

ادامه شعر
احسان بابادی

خوشان عشقی که ز جانم برآید که تا آخر جنون من سرآید به سان صابران بی خواب مانم کدانم ماهی در دامم برآید تقدیم به نگاه پر مهر شما همراهان همیشگی......

ادامه شعر
منیژه (رویا) باقری

تلاش بی ثمر چندسالی دل به راه وچشم بر در داشتم خسته ام دست ازتلاش بی ثمر برداشتم فکرمیکردم که می آیی به دیدارم ولی تازه فهمیدم تورابیهوده باورداشتم دورخودیک خط قرمزمیکشم چون سالها درخودم باخود نبردی......

ادامه شعر
حافظ کریمی

سوزِ دل دنیا سرکِش شده بیراهه روان گشته، حَذر آژیر زردی به قرمزی گرائیده ، خطر به چِسان چنین شتابانی تو دنیا فانیست کجا هستند کسانی که می گفتند باقیست غفلت کل بنی آدم از این فانی سرا باقی پنداشته ......

ادامه شعر
سعید فلاحی

کارنیکای کرێکار دڵی لە شاژنی بەست نه‌زانست خۆشەویسی لە کەندوودا ئەبەر فاعلە حەرام بوو ◇ برگردان فارسی: زنبور کارگر دلبسته‌ی ملکه شد اما او نمی‌دانست عاشقی در کندو برای کارگرها ممنوع بود. #زانا_کو......

ادامه شعر
لیلا طیبی

تو،،، کنج اتاقت تنهایی را به آغوش کشیده‌ای و من گوشه‌ای از دنیا؛ خاطراتت را... ... تواردی دردناک‌ست عشق! #لیلا_طیبی (رها)......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای پیر ره حقیقت تو چه زیبا نظر هستی دل کندی زِ دنیـا و به عقبی تو بـبستی ای پیر طریقت تو مگر کج نظر هستی رفتـی به خرافات و به ذلّت بـنشستی ٭٭٭ دخت......

ادامه شعر
حافظ کریمی

برترین حسِ سجده ها در این است پیشانی به خاک و تن ها خاکین است گوش زمین می کنیم پچ پچ ماها در سماوات شنیده شود پچ پچ ها فقط آسمان نیستا هُو دلِ ماست نزدیکتر از آنیست آنی به ماست زمین و آسمانها مملوک......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هر کس که دین ندارد بر خود بُوَد ستمگر بـر طبق قـول قرآن وَز گفتـه پیامبر آدم به دین و ایمان دیدیم حاجتش بود دین حاجتـی ندارد بر مردمان کافر ٭٭٭ همی......

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

شراب چشم تو جانا شبی به یاد آرد که پای محفل جانان کمی بیارامد بخواب کودک امید روزهای فراق دلم گرفته از این روزگار کارآمد از این جهان مساعد که نا مساعد را مدام در نظری آورد پذیراند اگر چه شوق وصالی......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《آه》 باغبان پیر هنوز هم وقتی از خواب می پرد با چشمان پُر از حسرت به جای سیگار بر روی لبانش آه است؛ عطر تنت را نفس می کشد بوی شعرهایت را حس می کند زیر سایه درخت سیب که سال هاست بر تن خسته اش حک شده قل......

ادامه شعر
سید مهدی نژادهاشمی

مانده ست شود یا ,که, نه ، هم صحبت هرکس سیبی که نباید بشود قسمت هرکس! از قسم اناری نرسیده است به پاییز ... دلخون شده تر از دل بی طاقت هرکس بی پرده مباش این همه رو راست ، شده تا با سنگ به آیینه زدن......

ادامه شعر
عبدالحلیم اکرامی = نژند

حیرانی من اگر چه بیش است مگر این فعل عمل ز دست خویش است مگر در روشنی فضا به غارت رفتم در تاریکی مکان دریش است مگر آن غارت دل بود عجب دشوار کار زان کار دلم چه ریش ریش است مگر ببریده شدم و بسته در تار ......

ادامه شعر
سیدیحیی حسینی

*** نوستالژی *** من جنگیدم که درتاریخ محبوب ونامم به نکویی ببرند.. نه افتاده ازدیده ودُروه اینچنین منفور... نجنگیدم تا جمعی باجلوس برمنصب قدرت. که باهرترفیع بردولت شهرهای خویش بیافزایند.. نجنگیدم ......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا