تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیدرضا موسوی راضی

چه زیبا می نشیند بر دل تنگم ترانه از کلام نغز و شیوایت به همراه نسیم صبح زمانی که نفسهایت میان باغ می رقصند و از انبوه موهایم به روی گردنم دزدانه میلغزند چه شورانگیز و پر شورست زمانی کوکب و مرجان و م......

ادامه شعر
مسعود بافقی زاده

غزل : پرواز تَر کن لبت را تا در آغوشم شبی را سِیر.. با منطق عطار می چسبد جهان را طِیر.. «تابو» یِ عاشق ها غریب افتادن از عشق است تا هفت شهر امشب ضمانت کن مرا از غِیر.. پرواز .. ، رویای ِ نفیسِ آ......

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

گریه گریه گریه گریه گریه گریه باهم گریه بی هم گریه گوهر گریه شبنم گریه شب ها گریه تنها گریه هرگاه گریه شنبه گریه جمعه گریه در هرروز هفته گریه باهم گریه بی هم گریه با تو گریه بی تو شد نصیب ما زدنیا ......

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"شوق نگاه" کجا می توان کمی راه را کج کرد؟! در ایستادن، رفت و برنگشت. تا کجا نگاه مان شوق دارد؟! و از رگ هایمان خاطره می ریزد به هم؟! هیاهوی تنیدن در پای کدام استخوان مان پوست می شود در غلت؟!، تک گل ......

ادامه شعر
سعید نادمی

دل گرفته ساقیا ، مِی ده که دل را وا کند شور و حالی در دل ِغم دیده ام برپا کند چشمِ مستت را بچرخان لحظه‌ای هم سوی من تا که چشمانت مرا هم مست و بی پروا کند ساقی امشب هرچه می خواهی بکن با جسم من ر......

ادامه شعر
مجید قربانی

*1* شعر من از دل و از جان من آید به قلم ای بانو... تو بیا تا غزلم از همه آفاق به سمتت آید... *۲* آمدم با شاعری هر شب غزل خوانش کنم... بخت شاعر را ببین، یارش خودش هم شاعر است... *۳* من ماندم و یک......

ادامه شعر
نادیا رودکی

من در این فصل های پر از بی تابی خیره به چهره ماهُ با یک قلبی پر از ویرانی تنها به امید جدایی از این زندگانی نفسم بند آمد از این حیرانی کاش لحظه ای تماشاگر چهره ات میشدم تا که قلبم آرام شود و با عشقِ ......

ادامه شعر
سلمان مروئی میلان

تا که مِهرش به دل و پیکره‌ی جان رسید ریتم قلبم از نوسان به حد میزان رسید به امید رُخ حوری‌وش و چشمان سیاه بر کویر تشنه‌ام،مژده‌ی باران رسید با انجمن ستاره‌ها میل سخن نیست مرا بِرکه‌ی دلم را هوس یک م......

ادامه شعر
ادریس علیزاده

شرم دارم که ببینم رخ پژمرده او ناتوانم که ببینم حس آزرده او او که یک همدم و دل باخته پر تب و تاب نگرانم ز همان قصد بد آورده او چون که بیش از طلب ناز نیازش شده بود مهر خود باز اسیر دل افسرده او چون ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر آن کاری به میـل کـام کردنـد درون خـود چنـان احـشام کردنـد سـر خـود را زِ‌ کج کرداری خـود اسیـر فتنـه سـرسـام کردنـد ٭......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر کس به امـر و نهـی خدا با وفا شود دردش اگر یکی بُـوَد آن هم دو تا شود گـر جمله امر و نهی خدا را عمل کند دردش زِ جور خلق خدا بی دوا شود ٭٭٭ یارب ب......

ادامه شعر
محمدصادق  رحمتی

نگاهم را چه زیبا می کشیدی صدایم را زمانی می شنیدی اگرازعشق ما روزی بپرسند نگی چیزی شتردیدی ندیدی محمدصادق رحمتی......

ادامه شعر
زهره فرمهینی

تبعید شد از شهر دل وقتی رجزها خوانده بود صد مثنوی گفتم ولی، او در غزل جا مانده بود سودای پروازش چرا با من نبود آن آشنا ؟؟ بالش شکسته در قفس، او را کسی رنجانده بود از دوری اش تب کردم و پاشویه ها کاری ن......

ادامه شعر
مریم  محبوب

برای یار دیرین ، دختر باران و بهار که قربانی کووید شد شیرین سخن بود و دهانش بوی گل می داد اندیشه اش زیبا جهانش بوی گل می داد گل بود و گل می گفت و گل می ریخت در دامان سرتا به پا گل بود و جانش بو......

ادامه شعر
داود دوستی

من و جام شراب و مستی و رندی و رسوایی باده ای داده ای دستم که تا معراج می بالم...

ادامه شعر
مسعود بافقی زاده

  غزل  : کاشان آزادم از در  بندِ لب های ِ تو خوابیدن جغرافیای ِ چالِِ لبخند ِ تو  را  دیدن می بوسم آن رنگین کمان ِ خاطراتت را مشغولم از بر  نردبان ات آرزو چیدن  خیره به هم کوچ از قفس را دیر فهمیدیم......

ادامه شعر
علی معصومی

صبح بی ترانه این ابر بی نشانه رهایم نمی کند باران دانه دانه دوایم نمی کند مثل کویر داغ تبالوده ام که باز یک رود عاشقانه صدایم نمی کند از بسکه خورده ام غم ایام رفته را صد بغص بی بهانه رضایم نمی کند ......

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

تو از نور آمدی، از سمت افلاک چرا دل را بیالایی بر این خاک نترس از مردن و فانی شدنها که جان زاده شود از تن طربناک #زهرا_نادری_حوری ......

ادامه شعر
احسان بابادی

همی آن غافلان کردند حراجت به پادشاهان دل دادم خراجت بنازم گردش و کار فلک را که شد آخرم در برم روی فراخت...

ادامه شعر
مجید قربانی

باز شب آمد و من رنگ جماعت شده ام چون اکثر عشاق جهان یکسره شاعر شده ام...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا