با حضورتو شبم روشن تر از مهتاب شد عطر نگاه ات نازنین ، گلبوتر از گلاب شد چشم دو نرگس تو ، خنده ی دلربای او ؟ باده ی کهنه میشوی ،باده شراب ناب شد هر نفس ات فرشته گون ، می بردم به آسمان بی ...

... باد افتــاده لای موهـایت ، در شفق گون دشت انگاری برده گلبوته های روسری ات ، دیده با یاس خواهری داری / ای که خط شمال چشمانت ، شـده خـط تراکــم عشاق گل محبوبه عاشقـت شده است ،مطمئنم که دوستش ...

تقدیم به کسانی که وقتی پنجره دل را باز می کنند رویای حقیقی عشق را می بینند هستیم از هستیت آغاز شد مستیم از مستیت آغاز شد عشق ز خاکستر ما زنده شد وز نفسش بوی پراکنده شد آدمیان را ز گنه باک نیس...

روزگاری عاشــقِ زارش شـدم دائمـاپیگیـــــرِهرکارش شدم هرزمان دورازکنــارش بوده‌ام گوشه‌ای افتاده،بیمــارش شدم عکسِ او،شــدقوّتِ این سینه‌ام نصب شدبردل، هوادارش شدم همنفس٬همــرا...

با نگاه شرقی ات یک شهر شاعر می شود مجمعِ دیوانگان در دِیر دایر می شود خلقتِ چشمان تو از بهترین اعجاز بود بی ذوق آنکه با چنین اعجاز کافر می شود بی جهت لبخند تو اینگونه طراحی نشد هرکه لبخند تو دید ...

دنیا بویی گلیلیم فلکدن-(به اندازه دنیا از روزگار دلگیرم) نیه بو امتحانینن ال چکمیری-(اخه چرا از امتحان کردن دست نمیکشه) قاباخجا سیندیرب منیم بلیمی-(قبلا کمر من و شکسته) ایندی ده ایستری سیندرا قلبیم...

سینه‌ام‌پُرگشته‌ازغـم‌ها،خـدایاچاره‌ای ازتوانم بیش،مــاتم ها،خـدایاچاره ای اندرونِ‌باغِ‌خشکِ‌دل،به‌صبحِ‌ســرد،پُر می‌شوددرچشم،شبنم‌ها،خدایاچاره‌ای غصه یِ تنهائیم ازحـدِّطاقت‌شدفـزون درمیــان...

شاهزاده های پارسی به صف برای نبرد نیست در جهان که باشد برای تو هماورد به نام یزدان پاک بجنک به عشق ایران چشمای ما به عهده شماهاست ای دلیران زمزمه های قلب این سرزمین در رهت ای سربازان وطن ...

خواستم در هر دو صورت عشق را نقشی دهم با تمام غم ، به لذت عشق را نقشی دهم پردۀ صورت گشایم جلوه ای از نظم عشق با تمام سعی و همت عشق را نقشی دهم می توانستم خدایا کاش مجنون وار ، شب سوی لیلی محض غیرت...

ای رهبر فرزانه که ذاتت پاک است @جایگاه تو در عرش است نه دراین خاک است

پر زدیم و در قفس بی بال و پر، جا مانده ایم
ما به شهر آرزو ها بی سفر جا مانده ایم
پر زدن در حسرت جنگل بجا میماند و ما
با پری گریان و با چشمان تر جا مانده ایم
تا به انبوه درختان ...

... می شود آیا شبی مهتاب شام من شوی؟ لحظه زیبای وصلت اختتام من شوی؟ . میشود چون کفتری درتنگنای یک غروب سر زده جلد هوای پشت بام من شوی؟ . یا که گیـسو را برافشانی به تاق سینه ها درهوای هم...

بی رحم تـرین دشـمـنـم آمــد بـه جدالــم ایکاش که می سوخت دل نفس به حالـم من را به زمین می زند این نفس ستمگر بــا تـیــر جـفـایـی که رهـا کـرد بـه بـالـم مـی ترسـم از احساس غـرور دل غاف...

ای اُف به شاعری که به زر اقتدا کند گر آن کند، یقین به خدایش جفا کند شاعر نبوده آنکه بترسد ز آبروی حق را فـدای سرزنشِ اشـــقیا کند نادان دلا کسـی که ز وحدت بَری شود پُر خون دلی، که راهِ...

دونیادا هر شئی فرقلی دی داغ داغلا دنیز دنیزله گون گونله آدام آداملا قارداش قار داشلا شعر شعرله گؤزللیک گؤزللیکله حیات حیاتلا قارادا قارایلا عینی سنین گؤزلرینده کی و منیم باختیمدا کی قا...

به عشق عکس ماهی که درون استکان افتاد ننوشیده چنان مستم که از چشمم جهان افتاد من تنها به قدر قهوه قاجاریت تلخم وبا تو مثل چایی که درونش زعفران افتاد لبت چاقوی زنجان و تنت قالیچه کاشان عجب نانی...

من پر از سکوتم و غوغا، پر از بهانه ی سردم من صدای خسته ی حزنم، صدای ناله ی دردم من سکوت تلخ غمم، در هجوم فصل نوازش شرح یک نجابت سنگین، روی شانه ی مردم در هراس هر شب دلگیر، خفته با تب عشقی من د...

کسیلدی صبریمین باشی سپیلدی گوزومین یاشی گئتوردی باشیمین عقلین اونون ایکی کمان قاشی دئدیم هارا آپاریسان سن اؤبیرتیکه یولداشی دئدی سن نئیلیسن بئله فراستی ،هوشی باشی اؤرگ یولین گدن اؤز...

... شبی که ماه به عشق تو نور می پاشید ز عرش گنبد حضرت سرور می پاشید / به یمن چشم قشنگت دخیل های حرم طبق طبق شفاعت ناب حضور میپاشید / تمام قد همه ی کفــــتران قیام شدند همین که چشم سیاه...

بهار آمد نسیمی عارفانه، زهر سو زد به گوشم صدترانه، به انفاس خوش شب زنده داران، نوای نغمه ام شد جاودانه، چو مرغی نغمه خوان گشتم سحرگاه، شنیدم صد سرود از هر کرانه، سحر هم ساز من مرغان عشقند، به م...