- لیست اشعار
- قالب
- چهارپاره
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
قصه یِ سُرخرنگیِ من هم نَقلِ رنگین کمانِ خوش وقتی ست جُرعه ای آفِتاب می نوشد می رود باز و فکرِ بدبختی ست سرخوش از گونه هایِ گُل کرده دل خوش از قطره هایِ تابانَم سرخی از "آبِ آتشین" را هم سیلی...
ادامه شعرچون به سحر افتد گذرت خالی می شوی از شب می درخشد آفتاب در بهار می نشیند لبخند بر لب چه رازی هست در شب که خورشید از او می گریزد چه میکند با فردای شیرین که دل به جنگ بر میخیزد از کجا می گیرد...
ادامه شعرآهسته قدم زنم به ساحل با پای برهنه بی اراده نیلی وش بیکران آبی آن دختر بی ریای ساده با پیچش موج موج مویش بی تاب کند ترانه ها را با آینه ی زلال رویش مستانه کند دلانه ها را خورشید در آن کران...
ادامه شعرتا صبح بیدارم , نفس تنگ و دلم تنگ بغضی گلو را نیمه شب ها می فشارد یاداوری کردن عجب احساس شومی ست رحمی میان ضربه های خود ندارد پهلو به پهلو می شوم, خوابم نبرده هر شب شبیه برزخی پر اضطراب است و...
ادامه شعریادت هست؟! روزگاری که خانه ارزان بود روی هر چینه پر زقندان بود سفره در سفرها نمکدان بود خانه باغ قدیم یادت هست؟! ... آنطرف نغمه قناری بود این طرف تقُّ تقِّ گاری بود دشت لبریز چشمه ساری بود کو...
ادامه شعرشب می سراید داستان از زیبائی محزون رودخانه مهتاب می کُند شکایت از کابوس بی پایان شبانه آفتاب در پس ابرهاست نمی تابد از آسمان نور تاریکی نشسته بر خانه نیست در دل جای سرور عشق مرده در خلوت...
ادامه شعرگُلِ بغض می روید بر گلویم می زند نهیب تگرگ بر پنجره افق را کرده رنگ سرخ آرایش بر نمی خیزد صدائی از هنجره اینکه دل باشد میهمان بهار خاطره ایست که گشته داستان در دشتی که کرده پائیز خانه پیش رو ...
ادامه شعردر اشکهای خود گُم می شود بارانی که می بارد بر گل سرخ در جنگلی که مُرده در آن نسیم بر نمی گیرد سایه از مهتاب رُخ در غروبی که می شود دلگیر نمی کنُد طنازی رنگ ارغوان می چکد اشک از گونۀ شقایق می...
ادامه شعرشب های مستی و دیوانگی من تو شمع باشی و پروانگی من حرف از نبودنت ، در لابه لای غم ای کاش کم شود ، از زندگی من رویا برای تو ، کابوس سهم من خورشید مال تو ، فانوس سهم من هرچند خسته ام ، مانند ارگ ...
ادامه شعرحاملِ بوی بهار است سپاه حاصلِ مهرِ نگار است سپاه ماه و خورشید غلامانِ رَهَش صحبتِ لیل و نهار است سپاه طارق خراسانی کربلا_ 23 فروردین 1398...
ادامه شعراین بار چون می درخشید رعد فرو می افتاد از میانِ انبوهِ ابر غلط زنان می بارید بر زمین می نشست بر لبِ خشکِ صبر می بخشید جان بر گلهای سرخ می نهاد خنده بر رخسارِ کویر خاک را می کرد عجین با خود تا...
ادامه شعرجُرمِ بی جُرمی ست جُرمت ای صنم رفته ای زندان و در ماتم منم ای ستوده راه تو بستوده دل وای اگر بر ضدِّ راهت دَم زنم ۱۸ فروردین ۱۳۹۸...
ادامه شعرشب مرا می جوید در خِش خِشِ پایِ سایه ها در مستیِ مرغان شب در فریاد ، در اشکِ دایه ها شب مرا می خواند در پسِ نورهای سرخ و سپید در ورایِ مرزهای همهمه در تفاوتِ پرهایِ پروانه و بید شب مرا می ...
ادامه شعرتو چه کردی با من آن شب که به خیالم راهت بود کردی آشیان در قلبم تا ساختم از دقایق برایت سرود چه خواندی که نشست چون شبنم ، بر گل سرخ رویایم کدام رود بود بسترت که روان گشتی درهمه دنیایم بر...
ادامه شعرشعرم آتشفشان دلتنگی ست وزن شعرم گدازه ی درد است فصل شعرم همیشه پاییز است و ردیفم شبیه سردرد است زیر پلک اشاره ی تقدیر حال و روزم عجیب ناجور است بغض من را کسی نمی فهمد سرنوشتم همیشه رنجور است...
ادامه شعرآمد بهار ، رسید زمستان ، گذشت یک سال چشم ها بسته است ، زبانها گشته اند لال می جوشد سرکه ، به جای شراب در خُم می شود عشق ، در تابوت نفرت چال در آبی آسمان می نگرم بر سایه ها به جای شاهین ، کرکس گ...
ادامه شعررهایت می کنم و خواهم رفت در یکی از این شبها که میرسند از پس غروب نمی کِشم پرده ای تاریک بر روی رویایت نمی کُنم بر جداره های دل زیبایت ، رسوب چشمانت نیست دیگر مشتاق دیدارم فردا روزیست که میشوم ب...
ادامه شعربا تو تمام میشود عشق و شور و مستی می آکند آسمان را عطر زندگی ، شوق هستی با تو به پا می شود مشت افتاده بر زمین نمی شود خسته از رفتن دلی که غلطیده بر روی مین با تو رها می شود عاشق ، از زنجی...
ادامه شعروقت است برای نوشتن نمی شوند قطار اما واژه ها رسیده فصل حملۀ زمستان نمی چکند چرا دیگر ماشه ها هوا ، هوای گریستن است سرخ تراند از پیش ، لاله ها ساقی مست است و نمی داند می ریزد خون به درون پیاله...
ادامه شعرآنکه زیر آبی قشنگی داشت سر او زیر آب می بردند عجبا مال آشنا را خورد !! مال او را غریبه ها خوردند ۲۷ بهمن ۱۳۹۷...
ادامه شعر