تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
فخرالدین احمدی سوادکوهی

کهنه چمدانم خوابِ سفر می بیند و سفر خوابِ مرا و من در خوابِ هردو ، چقدر بی قرارم!! ایستاده ام رو به دریای بی ریا. قایق پیر باران خورده ای هست!! و مرا خواهد برد تا دور دست ها، ...

ادامه شعر
فاطمه فتحی ساران

لطفا........کسی فالم را بگیرد! اگر فنجانم پیدا شود... من یک به اصطلاح،لیدی می شوم!! و تو حقیقتا جنتلمن!! چه قدر شک و اعتماد در ته فنجانت با هم هم خانه اند! و چه قدر..... گرگ و گوسفند،با هم ناه...

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

هر گئجه بیر فیرتینالی دویغو قیرقین سالیر دامارلاریمدا،،، لاختالانیر اورگیمده سئوگی قانی ..!!! گوزلریمین قان چاناغیندا اولورم باخا - باخا سئوگی میزه... قانلی ایزه !!! معصومه عبداله زاد...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

چشم تو پیام می داد،! وقتی ، گل سرخی را ، بوئیدی و بوسیدی، تیغی که به قلبم زد، خون از سر انگشتت، لیسیدی و خندیدی، بهناز علی زاده ،آلمان...

ادامه شعر
مهدی نجفی

گمان نکنید بتهای شکسته شده به دست ابراهیم قابل تعمیر و پرستش نیستند این روزها بتهایی ساخته ایم که تیغه ی تیز تبر و دستان ابراهیم هم قادر به شکستنشان نیستند ...

ادامه شعر
زیبا  آصفی (آمین)

با یادت تمام شب خیابان ها را گریه کردم به آسمان پنجه کشیدم و ستاره ها چنگ زدم پَرِ دامن سپید ابر را فشردم و قطره قطره باران به چشم نوشیدم ابر به باد سپردم و گوشۀ هلال لب ماه بوسیدم تمام شب ، ...

ادامه شعر
احمد الماسی

بی تو دل آفتابی ام سرد و یخی است ... بی تو هر حادثه اینجا تنهایی است ... بی تو هر قراری مرگ است و نفس هوس گرفتن دارد بی تو ای دوست خوب می دانی خبری هرگز نیست ......

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

باخیر بیر قیز دولغون ( آی) یا سو ایچینده یارپاق دوشور... سو دیسکینیر آی بولانیر بیر( آی) دوشور گؤل ده تورا یئل اسه نده ته له سنده گئجه چاغی گوزلریمده آی بوغولور... منیم (آی) یم.....

ادامه شعر
علیرضا امیرخیزی

شاعر ! واژه هایت را برون آر از کما که شب ... دکان زده بر چارسوقِ کابوس ها نوحه می فروشد . اینک گشاد کن حدقه ی قلم ! تا بتابد خیره گی اش بر سندانِ اندیشه که بر سخت سری آن چکشِ خرافه ... در...

ادامه شعر
محمد طربناک بخشایش

مادر در مسمار پای نجار شهر در میان است اصلا مسمار به آن بزرگی با پهلوی مادر ها سازگار نیست و جنینی که تشخیص نمی‌دهد چیزی که رحم را از بین میبرد کار مادر است یا مسمار...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

پریشان میکنی روحم را وقتی دیگر خودت نیستی وقتی تمام تو "تو" نیست با کدام تو "من" بودم گم شدم در نقاب هایت تضویری دارم پر از تردید و باور کردن کدام هستی این روزها دروغ هایت هم زیبا تر از...

ادامه شعر
مینو امینی

شب که می شود چشمانم بیدار باش می زنند تیک تاک ساعت لالایی تنهایی و شمارش ثانیه های بی قراری . . . سال هاست که رفته ای . . . آفتاب طلوع می کند من خواب دیده ام ا...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

تومور قصه ام... قصه ی یک بیماریست... که جوابش کردند... و پزشکان گفتند... بگذارید که راحت باشد... مادرم فکر می کرد.. باز سرما خوردم.. باز هم بر سر من داد کشید... پسرم باز چه کردی با خود...

ادامه شعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی

ای عقربه های زودپایان کجامیبریدجوانیم را ؟؟؟ یک پلک بخوابید !!! من تازه میخواهم غنچه آغازین آرزویم را ببویم وپایانی ترین خارغمم را وجین کنم ------------------------ ای یک ابد مهمان قلبم!! ...

ادامه شعر
تبسم عبداله زاده

دوستاقدایام بیر دویغو سیخیر منی قبیر سیخینتی سی کیمی گینه سن یوخوما گلیبسن سحر... آنادان امدیگیم سوت بورنومدان گه له جک. معصومه عبداله زاده (تبسم ) (برگردان به فارسی) درزندانم یک احس...

ادامه شعر
کمال حسینیان

سجّـــاده ات را جمـــــع کن ... ریا تا کِی ...؟ خون سیـــــاوش های این خاک به قدری رنگین است که فقط نماز ســـــرخ مقبـــــول می افتد ...! ================================== عر...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

دلم خوش بود به زمستان به آدم برفی زبان بسته ی لال تا حرفهایم را شالم را با او قسمت کنم با بهار چه کنم که صدها پرستوی بی وطن در او آواز آوارگی می خوانند؟! ...

ادامه شعر
کرم  عرب عامری

من فرق دارم ترا میفهمم /ترا دوست دارم.

ادامه شعر
طیبه طه (تهرانیان)

صدایی‌ از غیب‌ خلوتم‌ را درهم‌ آمیخت‌ صدای‌ تنفس‌ متناوب‌ از میان‌ پیچک‌های‌ امواج‌ سکوت‌ را درهم‌ پیچاند دور... تکرار... معنای‌ ذکر فضای‌ یگانگی‌ را عطرآگین‌ می‌ساخت‌. وحی‌...

ادامه شعر
محمد اخباری

هرگز نخواسته ام، که شاعر واژه های بدرقه زنی باشم ، که از تخیل خدا ربوده ام. من ترا لمس کرده ام ، ترا که عروس آ سمانی ، از روزی که ترا ربوده ام ، قدیسان نمازشان را شکسته میخوانند . راست ا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا