نه کسی منتظرت نیست در این شهر غریب
دیده ای پشت سرت نیست در این شهر غریب
تازه یک روز غریبانه خودت می فهمی
هیچ کس دور و برت نیست در این شهر غریب
آنکه یک عمر برایش غم نان می خوردی
ظاهرن همسفرت نیست در این شهر غریب
پدرم لحظه ی رفتن به نصیحت می گفت
عشق ارث پدرت نیست در این شهر غریب
آنقدر سرعت احساس زیاد است که هیچ
فرصت مختصرت نیست در این شهر غریب
گرچه یک عمر فقط دور خودت می گردی
هیچکس دربه درت نیست در این شهر غریب
بنشین فکر بکن قصه ی مجنون کافی است
فکر دیگر به سرت نیست در این شهر غریب؟
جابرترمک
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نظر 9
امیر عاجلو 21 مهر 1399 23:33
سلام ودرود
علیرضا علیدادی شمس ابادی 22 مهر 1399 01:24
درود برشما پایدار باشید
جواد مهدی پور 22 مهر 1399 09:01
درود بر شما جناب ترمک عزیز
زیبا ست
منصور آفرید 22 مهر 1399 11:58
درود بر شما بسیار زیباست دستمریزاد
محمد مولوی 22 مهر 1399 12:28
کاویان هایل مقدم 22 مهر 1399 17:39
درود
درود
درود
اکرم بهرامچی 23 مهر 1399 01:11
درودها استاد گرامی
علی مزینانی عسکری 23 مهر 1399 08:23
سلام و عرض ادب
دستمریزاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید از خواندنش لذت بردم
ولی اله بایبوردی 23 مهر 1399 09:16
سلام و درود
کائنات عشق دارند...
خمیر مایه یِ خلقت با عقل و عشق .....
سلام و درود
ارث خاک پدری ما آدم نبی بوده که به فرزندانش ؛ میراث گذاشته شده است .....
دلنمیراد
جناب ترمک عزیز
تقدیمی از غزلی :
.
.
.
بیش پندی را ،شنیدیم از کسان
از پدر ماجد تو حرفی گوش دار
کائناتی عشق دارد ، ای عزیز
عشق پیری آدمی شد بی شمار
.
.
.
ولی اله بایبوردی
22 / 07 / 1399