دامـن آلــوده ی دنیـــا نشوی، می بازی
در پـی اش هیــچ مهیـا نشوی، می بازی
دل فریبـان همـه جــا دل بفــریبند، ولی
هـان بـه خلـوتگه آنها نشـوی، می بازی
نان به قانون شـرافت به کف آری، بُردی
بــر چنیـن راه اگـر پـا نشــوی، می بازی
بــر وفــا پیـشه مبـادا که جفـاکـار شوی
گـفتمت اهــلِ جفــا تـا نشـوی، می بازی
زر پـرستـان پی زورنـد و جفـا می ورزند
نـزدِ این قــوم کـه پیـدا نشوی، می بازی
به ستمکار، بپــا خیـز، خــدا یاورِ توست
بـه ستمگــر بـه مُـدارا نشــوی، می بازی
تو مگویم که به فـردا بخـرم حرفِ تـو را
گـر خــریـدار تـو حـالا نشـوی، می بازی
ما تو را گفتـه و رفتیـم و تو خود می دانی
ملتـفت زیـن سـخن مــا نشوی، می بازی
مصرعِ این غزلم تجــربه ی طارق ماست:
« دامن آلــوده ی دنیـــا نشوی، می بازی »
۱۲آبان ۱۳۹۱طارق خراسانی
طارق خراسانی
پ . ن
این غزل در تاریخ 12 آبان ۱۳۹۱ در وبلاگ شخصی اینجانب ثبت شده است و این هم مدرک آن :
http://hooonlyhoo.blogfa.com/1391/10/1
یک سال بعد فردی آمده تخلص طارق را حذف و تخلص ساقی به جای آن گذاشته است!!
به این آدرس رجوع شود:
http://saghikhamosh.persianblog.ir/1392/9/2/
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 24
روح الله اصغرپور 25 امرداد 1394 16:08
عجیب است: به قول خاقانی شاعر دزد دیگه ندیده بودیم
کسی که نداند این شعر از کیست
آنگونه خواهد بود که من فریاد خواهم زد:
بیننده شده بر دو جهان کور عجیب است.
نمیدونم چی بگم فقط بعضی وقتا از امکانات متاثر و متاسف میشم که هر کس و ناکسی واسه خودش قلم و دفتر و دستک باز میکنه.
به نام ادب و شعر و ... هم رحم نمی کنند.
ولی من این شعر را تا جایی که می تونم پخش خواهم کرد با نام و یاد شما .
درود استاد
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 16:58
با سلام
برایم این غزل تا قبل از سرقت مهم نبود حالا دوستش دارم
شعر شاعر مثل بچه اش می باشد بچه ام به دامان باباش به سلامت باز گشت
خدا را شکر در شعر ایران هم ثبت شد و شماره خورد.
این کارهای ارزشی سایت های معتبر شعر است.
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
روح الله اصغرپور 25 امرداد 1394 18:05
خداروشکر. دست مدیران سایت هم درد نکنه که باعث اعتلای فرهنگ عزیزمان هستند.
سلبی ناز رستمی 25 امرداد 1394 17:16
درود
بسیار ناب و زیبا
استاد آموختی ام .
بــر وفــا پیـشه مبـادا که جفـاکـار شوی
گـفتمت اهــلِ جفــا تـا نشـوی، می بازی
زر پـرستـان پی زورنـد و جفـا می ورزند
نـزدِ این قــوم کـه پیـدا نشوی، می بازی
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 18:31
با سلام و درود خدمت خانم رستمی
سپاس از حضور همیشه گرم شما
در پناه خدا شاد زی
راستی روز دختر بر شما مبارک
عرفان ویسی (هستیار) 25 امرداد 1394 17:28
سلام بر دردانه شعر فارسی
بازم که گل کاشتی شما استاد.این شعر و هر شاعری بخونه میدونه مال شماست.
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 18:32
سلام بر ویسی عزیزم
قلب بابا
سپاس از حضور پر مهرت
هر کجا هستی شاد زی
بهناز علیزاده 25 امرداد 1394 18:05
درود بر شما استاد عزیز جناب خراسانی بسیار زیباست مانند همه ی اشعارتان تقدیمی من هم آمده ولی خیلی پایین مونده بروید ببینید لطفأ
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 18:34
سلام بر نور دیدگانم
سپاس بخاطر همه چیز
چقدر شعرتون قشنگ و پر از احساس بود
گریه ام گرفت البته اشک شوق بود
قررررررررررربون دختر گلم
در پناه خدا شاد زی
بهناز علیزاده 25 امرداد 1394 18:46
سلام استاد بزرگمهرم درد دل بود در واقع دلنوشته بود
ممنونم از محبت شما
کریم لقمانی سروستانی 25 امرداد 1394 18:17
سلام استادطارق گرامی
عجب جالبه
استادولی عادی شده بارها دیدم خواندم ولی تکلیف چیست؟
نتیجه ی فرهنگ غلط دزدی های غلط ترازآن است
خوشحالم باز هم درمحضرتان حاضر شدم برای آموختن
بسیار ناب وزیبا
شادزی
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 18:37
سلام بر سرو بوستان عشق
جناب سروستانی
یکبار کسی می آید و شعری می خواهد برود جایی بخواند و برایش حکم زندگی ست
انسان ده تا شعر به او تقدیم می کند... ولی بعضی ها برای تخریب شاعر این کار را می کنند...
تا روزی که شما جایی شعر خودت را جایی چاپ کنی اونا بیان پشت سرتون صفحه بذارن و بگن فلانی سارق ادبی ست...
درد اینجاست استاد عزیزم .
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
سمانه تیموریان (آسمان) 25 امرداد 1394 22:15
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 22:36
سلام بر سمانه ی عزیزم
وجودت گلباران نازنین
در پناه خدا
نگار حسن زاده 25 امرداد 1394 22:29
سلام و عرض ادب پدر عزیزم
شعر بسیار زیبایی بود
لذت بردم و آموختم از محضرتون
عالی بود
اما در خصوص پانویس باید عرض کنم نمی دونم چی باید گفت به این قبیل سارقین
خیلی دوست داشتم این آدم رو از نزدیک ببینم و بپرسم که با چه منطقی همچین کاری کرده
برای یه شاعر واژه ها حرمت و احترام دارند و شعر قداست...افرادی از این دست قداست شعررو نشانه گرفتن غافل از اینکه تیرشون به خطا خواهد رفت
اوج بانمکیش اینجا بود که تخلص طارق رو برداشته و جاش ساقی گذاشته
بها ندید به این اتفاقات پدرم فقط براشون دعا کنید که به راه راست هدایت بشند
سپااااااس از قلب بزرگ شما
امیدوارم همیشه در اوج بدرخشید(البته می ترسم اون موقع هم این جناب ساقی دنبال انتشار دیوان ساقی باشه )
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه
شعرتون مثل مهربونی هاتون بسیار دلنشین و دوست داشتنی بود
بسیار سپاااس
نگار حسن زاده 25 امرداد 1394 22:33
ای وای من
من گل گذاشته بودم در انتها...نمی دونم چرا خنده افتاده
ببخشید عذر میخوام
دنیایی گل نثار همربانی هاتون
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 22:35
خودت گلی
طارق خراسانی 25 امرداد 1394 22:34
سلام نگار جان
اصلن شعر برام مهم نیست
آبروی آدم را می برند
خب دوستان می روند شعر مرا سرچ می کنند بعد می بینند که به نام دیگری ست اونموقع میگن طارق سارق ادبی ست...
سپاس از حضور پر مهرت
در پناه خدا
دادا بیلوردی 26 امرداد 1394 19:06
درود بر استاد کلام
جناب طارق بزرگوار
بسیار بهره مند شدم از احساس زلالتان
*
دامن آلــوده ی دنیـــا نشوی، می بازی
طارق خراسانی 27 امرداد 1394 04:59
سلام بر استاد دادی عزیزم
سپاس از حضور پرمهرت
در پناه خدا
شاد زی
مهدی صادقی مود 05 شهریور 1394 19:22
به فرض که این شعر رو هم دزدیدی شعر بعدی رو چه میکنی سارق عزیز؟
نان به قانون شـرافت به کف آری، بُردی
بــر چنیـن راه اگـر پـا نشــوی، می بازی
مهدی صادقی مود 05 شهریور 1394 19:24
به همین یک بیت اگه توجه داشت حداقل این شعر رو نمیدزدید
مجتبی جلالتی 14 فروردین 1399 03:01
با هزاران درود
بسیارعالی