نوشته های ادبی علیرضا علیدادی شمس ابادی
من در انلحضه مانده ام که خود را برای گذشته ام معاخذه میکنم واز این اینده ای که مغایرت داشت با خواسته هایم و رسیدن به این اینده خود راسرزنش. واینگونه لحظه های من تهی وپوچ میگذردغافلم از ان که ماهیت ...
ادامه نوشتهمدام مثل افتاب پرست رنگ عوض کن با تمام اونایی که واست مدام رنگ عوض میکنن و پر نیرنگن .فقط یک رنگ با یکی میتونی باشی اونم خاک هست پس با اونایی که خاکی ویک رنگ هستدیکرنگ باش وخاکی .وباخودت هم یک رنگ ب...
ادامه نوشتهیادمون باشہ کہ خداوند خیلی مہربونہ وتمام مشکلات از انسان بروز میابد انسان میتونہ اونقدر متعفن بشہ کہ در باتلاق ساخت خودمان فرو بریم واونقدر معطر بشہ کہ عطر ما تعفن دیگران را ازبین ببرہ. فرصت برای فر...
ادامه نوشتههرگل یه بویی دارد * *ولی گلهای بی بو حسن زیبایی دارند*گلهایی که ظاهر قشنگی ندارند خاصیت خوب ودارویی دارند * **ولی انسانها گل نیستند ؛که مدام تجربه بشن .** *چون ماهیت هرکس منحصر به فرد ومخصوص اون شخص م...
ادامه نوشتهروزها میگذرد،لحظه ها شب را به صبح میسپارد در چنین گردش گذر زمان در اثر است انکه ذهنش درگیر به غمیست ؛زندگی برای او همچو زنده به گوری بی کفن است . برایش نه لحظه میگذرد نه از شبش نه به روز باخبر است. ...
ادامه نوشته*#خداحافظ ای سیاره یِ خاکی* دگر زه نبودن در تو ندارم باکی تاکه بودیم نفهمیدی عمیق زه زمینیم یا زه افلاکیم گر جداشویم از تو نمایان شود برما ک...
ادامه نوشتهزمانی روز روشن چشمهایم پر از امید بود. دل تنها وبی کسِ من بدنبال اهداف شیرین بود. گذشت روزگارم بدون هیچ یارو همراه نداشتم در دل گلایه چون دستم دردست تو بود ولی انی به هرچه خودفقط دانی مسیر پر امیدم ...
ادامه نوشتهاین زمان بیش از گذشته جلوه اش را مینماید . باتما لحظه های سخت وآسان بغض سنگینی در سینه اش دارد. ما دراین عصر روشنفکرانیم شاید .درعمل بدمیکنیم در نما خوش در نظرمان اید اری اکثر انان که قدرت دارند در تا...
ادامه نوشتهما ادما زه سنگینی بغض و کینه .؛مانند نفس حبسیم توسینه ؛ چنان درپیچ وتاب این مسیریم ؛ که هرلحظه ز رفتارنادرست یکدگر ؛،در گذرزمان ناگزیریم زه هم سبقت بگیریم. ،؛دراین زیستن هزاران بار زنده میگردیم و ب...
ادامه نوشتهمانندشبی طولانی بود تازیانه میزد بر جانها برف وکولاک سوز سرما مردمم در استرس بودن در سیاهی وظلم ان شب ایا دگر میبینند آرامش صبح فردا مدام صاعقه پشت صاعقه اسمان فریاد میزد دمی سیل خروشان میشد و کاش...
ادامه نوشتهقضاوت فقط با خداست دیگر قضاوتها گرناحق باشد نابه جاست . گلدون اگه گلهاش زیادباشن خشک شدنش کمتره. اگه یه ادم دانا وباتجربه نصیحتت کرد گوش کن چون چشمهاش بیشتر از گوشات وقت، گذاشته. عشق را به اونکه از...
ادامه نوشتهعشق یک نقش است که خدا نقاشی میکند در قلب مان گر یافتیم ارتباط عمق تصویرش با دل و جان نقش ،بی مثال کشیدم درخاطرمان مدام لمسش کنیم باعشق در انعکاس نفسمان انگاه میکشیم انچه عشق از ما بخواهد بر صحفه ...
ادامه نوشتهامسال سال تولید است والاش با همدلی سال عشق و محبت دور زه سستی وتنبلی گر تمام دانش را با هنرمندی و پشتکار در بر پیشرفت و توسعه یکدل بگیریم برقرار این سال خوش یمن در قرن نو میشود آغاز فتح قله ای افت...
ادامه نوشتهروزی خدا نظر به شیطان کرد گفت ای شیطان تو از تمام فنون وحیله گری ها آگاهی پس ز چه اینگونه هراسانی ومظطرب گفت ترسم از آن روز است ای خالق هستی که من با القای زشتی وپستی در ذات انسانت که مبدا اش رح...
ادامه نوشتهصداقت حقیقتی است تا از جان لمس نشود درک نمیگردد و اگر خیلی ساده باشد حماقت میخوانندش یا رفاقت یا عشق یا یک حادثه ولی تنها اهل درک میدانند که نقاشی این تصویر یک کد از فرا زمین است یا محصور نمود و در...
ادامه نوشتهانچه در قلبهآی مآ جدآ زه خوآهش و نفسهآی مآ شد پیدآ شد آب حتی در سراب دور از چشمها بآ انعکاس نور در دوردستها اگر محض شوی در باور قلب رسی به قلب دریآی سرآبی که چشم دل کشیده ولی لب نچشیده آگر سراب حقیقت ...
ادامه نوشتهاین سرعت است که فاصله را با کوچک کردن زمان تلاقی فاصله هاکم میکند بلکه فاصله هاست وباور کردن فاصله کندی سرعت میسازد فاصله را ازبین ببریم تا سرعت یابیم...
ادامه نوشته