تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد خوش نویس
در23 /02/ 1394 -
میثم گل پری
در23 /02/ 1368
شاخه گل سپاس تقدیم به غم شیرین عشقت که دعوت کرد شعرم رابه پرواز ------------------- رود زلال است سنگها خود نمایی می کنند ------------------ شیب تند پرتگاه این علامتی است کنار چشمانت ......
ادامه شعر... معطل کرده سبز چشم هایت دشت آهـو را به ترفندی که بالاتر نشانده تاق ابــرو را / کشیدی روی قـرص ماه خودآهسته آهسته شکوه طرح تلفیق بـهار و عـطر شب بو را / کپی برداشتی از تاری شب های یلـ......
ادامه شعرشب پره ، طاقت بیداری خورشید ، ندارد و تبر ، واهمه از دلهره ی بید ، ندارد کنج زندان بلا ، گرچه شده مامن معشوق یوسف خسته ، بجز معجزه ، امید ، ندارد باغبان ، تا دو قدم مانده ، به برگشت پرستو ......
ادامه شعردو اثر که یکی غزل چهار پاره و دیگری غزل می باشد تقدیم چشمان مهربان دوستان فرهیخته ام می گردد. ضمنن 24 تیر میلاد گهر مرد عشق و عرفان رهبر عزیزمان مبارک باد در غزل چهار پاره ، بند های "فرد" اثر طبع......
ادامه شعر" نیفتد بر دلت بد " ... گفتی و تنها سفر کردی که عمری چون مسافر با بدِ تقدیر سر کردی تو با برکت که از این سفره ها می رفت کوچیدی بدینسان خرده نان ها را تو حرمتدار تر کردی ترا چشمی ......
ادامه شعرامیــدم بودتــاجانم تـــــوباشـــی عزیزم خون رگهـــایم توباشــــی گَهِ تنهـــــائی وبـی هـمـــزبانـــی رفیـــقِ گاه وبیــگاهم تــوباشـــی دلم میخـــواسـت وقتِ غصه هایم تســـلی بخشِ غمهـایم ت......
ادامه شعرای دانشگاه آزادیمیز(ای دانشگاه آزاد ما ) ای اهرین یاراشیغی(ای جلوه زیبایی اهر) سنسن بیزیم بو اولکیه(توهستی برای دیارما) بیر اولدوزی،بیرایشغی(یک ستاره،یک روشنایی) سنی بو شهره افتخار( تورو افتخاری ب......
ادامه شعربیزارم از زمستان... دستکش های " تو " تنها فرصت لمس دستانت را از " من " گرفت... غلام حسن جعفرزاده به تاریخ همین زمستا نها... ......
ادامه شعرگوزلریم تانرینین یاغیش دوعاسی دیلیم آنام امیزدیردیگی غملی سود ال لریم آتامین اوره گ آغری سی و آیاق لاریم ایتگین خاطیره لر یورقونو بوگئجه قال چئیینلرینه موحتاجیم!!! معصومه ......
ادامه شعرگل به گلی زیبای خورشید به نور وگرمایی کوه به استقامت وپابرجایی دشت به وسعت وبزرگی جنگل به درختان سبزو انبوهی دریا به پر ابی جاده به ماشین وادمی شهر به خانه وسازندگی خانه به محبت انسانیدرکمال ......
ادامه شعرنگاه مستت مرا سوزانده است یک عمر میدانم نمیدانم زجان من چه می خواهد که گریانم خمار چشمانت،سیاه و دُردانه ز قلب خامِ من دگر چه می خواهد دل مرا بُرده ست به قعر دریاها، مرا ز من گرفت،شر......
ادامه شعرمی سوزم ومی سازم بیهوده شکستم{ استاد فقیه} از ان جام بلایی که دادی دستم برسر عهدمان وفادار ماندم سوگند خود را هر گز نشکستم از لعل لبت شرابی خوردم گویی که از کشمش تا ک مست مستم افسوس وصد افسوس ب......
ادامه شعر «پیوند»
زن می نشیند در خود
کوچه ذهنش رنگین کمان
هفت رنگ زاده می شوند از هم
خرخر ساعت دیواری / پنجره نیمه بار
ناگاه
کوچه گرد پیر شانه به آفتاب می س......
امشب که تو را با سخن عشق سری نیست جز قافله ی اشـــــک مرا همسفری نیست جویــــای خبـــر هستی و بگـــذار بگویم جز سوختن و ساختن اینجا خبــری نیست پروانــــه ی دردم کــه به ماتمکده امشب از موهبت......
ادامه شعردرد آمد یک قصیده غـم سرم پاشـید و رفت مثنوی وارم همه شادی به جان نوشید و رفت خصـم مـادر زاد من هم تا که دیـد اندوهِ دل در دلش قند آب می کرد و ولی نالید و رفت شـاد دیـدم یک رباعـی را... ، که از......
ادامه شعرسندن ال چئکمک دیرناغی اتدن آییرماق دیر اوره گی داماردان قیرماق سنه کونول باغلاماق سو ایچیم دن راحات هر آن هر باخیش هر ساعات... کئیفی وار سنین قاراگوزلرینده آیدین سحرلری گئزمک اوزاق شه ......
ادامه شعر... مفـتون چشم های سیاه توام هنوز چون هاله ای مراقب ماه توام هنوز / در جبهه دو چشم تو توفان نهفته اند دل بسته ای، شکسته پناه توام هنوز / در انزوای تیره ی تو پادشاهی است یوسف ترین......
ادامه شعررنگ احساس ات نمیدانم ولی دوران تو روح آرام ات نمیدانم کم از چشمان تو؟ نبض نفس ام را گرفتی روبه موتم مرده ام دم به دم کم میشود هر که شود همسان تو جنس احساس ام نمیدانی . کم از خاکستری ؟ خاطر......
ادامه شعرهر کسی در کار دل اســتاد نیست هست شیرین و کسی فرهاد نیست روزگــارش را به زشــتی یاد کرد آن که از او روزگارش شـاد نیست ظلم و اسـتبداد...حرفی دیگر است راســـتی ســرو چمن آزاد نیست؟ من کتـابِ......
ادامه شعردل درد آشنــــایـــــــــم را شکستـــی کــــــه بـــی مــــن بــا رقیبانم نشستی بـــه یک پیمانه کــــــز دست حریفان گرفتــی رشتـــه ی پیمـــــان گسستی بـــــه کامــت خواهــم ار کامم ندادی دعا......
ادامه شعر