تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
hamed jafari
در28 /02/ 1394 -
فواد شجا ع الدینی
در28 /02/ 1356 -
مهدی جدیدی
در28 /02/ 1363 -
هدی مهرپور
در28 /02/ 1376 -
حمید رضا اکبری
در28 /02/ 1399 -
farzaneh Key1far
در28 /02/ 1360
نه من شیخم نه تو عطار من و تو سنگ هاداریم که باید وا کنیم بسیار . میان ما فرقی نیست تو تصویری در آیینه که از خود می شود بیزار . چو خر وامانده ام در خود ازین تقدیر پوشالی ندانم های تکراری چو......
ادامه شعرهر چه کردم نشدم از تو جدا . بدتر شد گفته بودم بزنم قید ترا . بدتر شد مثلا خواستم این بار موقرباشم و به جای "تو" بگوییم که "شما"بدتر شد آسمان وقت قرار من وتو ابری شد تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر ش......
ادامه شعر(بسته ی پیشنهادی) همی دانم که می دانی، نفس هستی مرا هم مونس جانی، در این دنیای بی همدم، نکردی باورم یکدم، چرا پس دستخوش تردید و بحرانی،؟ چه را شفاف می دانی،؟ بیا طرحی بهم ریزیم، بیا تردی......
ادامه شعربو گئجه دوئل یارادیر دیلکلریم.... دویغولارلا قارانلیق میدان... گوزلرین تیتره ییر سن باخا باخا!!! آیاقلاریم دوئل قوراللارین پوزور گؤز یاشلاریم دویغولاریم آغیرلاییر گئدیر دیلک یاواش - یاوا......
ادامه شعرتقدیم به دختر عزیزم آتنا کوچکی دلم برای تو تنگ است ... پس کجایی تو شبیهِ جبهه ی جنگ است، پس کجایی تو کُمیتِ[1] شعر و ادب بی تو آتنا جانم بیا ببین که چه لنگ است، پس کجایی تو برای آم......
ادامه شعر(بنام خدا) خاطرت از تن من،تاب و توان می گیرد تا که در حافظه ام عشق تو جان میگیرد چون نهان از همه،بر روی شما مینگرم چشم مست تو زمن،روح و روان میگیرد هر کجا می ......
ادامه شعرخضر چشمانت ،مسیر راه ِ رود می شود همسایه با دستان ِ آب عزم ابراهیم گشتی در شبی تا عیان شد بارگاه ِآفتاب نیمه شعبان ،شمیم ِچشم ِتو خوش معطرمی کند هر کوچه را ای که از نام خدا آکنده ای شوق باران......
ادامه شعرخواستـــم شــرح جفـاهــای تو را بنویسم مو به مو آنچـــه به مــن رفته جفا بنویسم لرزش دست و تپشهـای دل و جاری اشک سدّ راهـــم شـده ، نگذاشتــــه تا بنویسم پـــدر عشــق بسوزد که قلـــم دستم داد ......
ادامه شعراینجا دگر یک همزبان با من هم آوا نیست یک سایه بان ساده هم گویی که بر پا نیست این راز را با هرکسی گفتم جوابم داد: یک دل نشانم ده ، بگو تنهای تنها نیست بدتر از این هم لحظه ای باشد که می گو......
ادامه شعربا آتش فراق، چراغانی ام مکن آشفته تر از آن چه که می دانی ام مکن با تُند باد خشم به آرامشم نتاز دیگر بس است !این همه توفانی ام مکن مسپار! ابر گیسوی خودرا به دست باد زین بیشتر دچار پریشانی ام م......
ادامه شعرصلاجویم صلاجویم صلایی از خدا جویم زمی مستی نمی جویم زغم رستی نمی پویم اگرگل باشدم بردست به جزاذنش نمی بویم وگرسروی بُوداین تن به جزباغش نمی رویم زبانم گر بُود بی حد به جزذکرش نمی گویم به هر......
ادامه شعران فدر از تو پرم که بی تو میمیرم مرا خالی از خود نکن در حجم افکار سنگین این روز ها لبا لب از خواهشم چون گل نیلوفر مذام در پیچشم تنهایم نگذار تا نیلوفری شویم تا اسمان خیال رستم پور......
ادامه شعرآخر چه خوب حوصله را سَر کشیده ای[1] بر ذهـنِ من، دو بالِ کبـــوتر کشیده ای بر های های گـریه ی گل های اطلسی پای زُمختِ مسخره، محشَر کشیده ای اصلن تمـام کار تـو یک چیزِ دیگری ست ......
ادامه شعربه ابتدای جهان بر میگردم و پیشاپیش اولین باران بی هیچ چتری به استقبالت میآیم. ازهمین پل که بگذری جهان تو آغاز میشود آغاز یعنی پایان ، و هر پایانی آغاز خویشتن است چقدراین جاده ها ترا......
ادامه شعربیاای دخترباران، مکن چشمان من گریان خدا میدونه حالم را، لبم بی تونشد خندان بیا تاهم نفس باشیم، جدا ازاین قفس باشیم رویم تا اوج فرداها، نه اینجا خاروخس باشیم منم شمع وتوپروانه، اسیرم کرده این خ......
ادامه شعر
توی سرمای شب من .دل تنهام بی قرار بود
غم و غصه اشگ ماتم همه از رفتن یار بود
همه آدما غریبه/ همه دشمنای خونی /
همه دستا پر خنجر..سر نعش مهربونی
شاکی از دست زمونه ......
دلم که بی تاب شد، آمدی و قند به دلم آب شد، پا قدمت ظلمت شب شکست و نایاب شد، ماه شدی، چشم بدان دور که این کلبه چو مهتاب شد، و بر نمازم ، خم ابروی تو محراب شد، چشم من از چشم تو سیراب شد، چشم ک......
ادامه شعردوستان گرامی اولین نوشته من در سال 1372 درکلاس ادبیات درس نگارش یکی از دانش آموزانم کتابی هدیه داد از سهراب سپهری روی جلد عکس او بود اناری در دست و همین کتاب انگیزه نوشتن شد نگاه برایم چ......
ادامه شعرآه ای آسمان ابری ببار که در این دیار خاموش کسی نای کریه کردن ندارد ببار شاید این زمین خشکیده بار دیکر با چشمه های جوشان پیوندی همیشکی ببندد تا دیکر کلهای پر پر شده عاشق حسرت آرزوهای فردا را......
ادامه شعرسن...یاساق اولمادان.... شوبهه سیز سئویرم سنی آتامین قیزی یااام...!! بیر قیپ قیرمیزی یاساق آلما د ا د میشام. معصومه عبداله زاده( تبسم ) (برگردان به فارسی) تو ....را... با ممنوعه بودنت ......
ادامه شعر