تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
غــمِ دل دارم و دانم که غــم آباد ، تویی مَبَر از یاد مــرا ای که مــرا یاد ، تویی شادی از مهر و وفا آید و تـنها صَنمی کز جفا هم بکند خاطر من شاد ، تویی ظلمات است در این ورطه و شمعی که هنوز ......
ادامه شعراولین جمعه ی سال ست بیا یادم کن بعد ویرانی آن زلزله آبادم کن دوست دارم که ترا سیر ببینم امسال باز پیغام بده در رهی ی و شادم کن توبیا تا برهم از قفس دلمردن ازتب تند وغم وخستگی ......
ادامه شعرنفس بانو نفس اندر نفس در خاطرم هستی نگاه مهربانت را به دنیای دلم بستی ولی ای کاش می شد تا که در آغوش شیرینت در این دنیای رویایی به یک دم می کشیدم آخرین دم را و از دل می زدودم غصه و غم ر......
ادامه شعرمکتب عشق جدا وسخن عقل جداست سنجش عشق،به سنگ محک عقل خطاست عشق سنگ محک معرفت آدمی است معرفت ،آنکه ندارد،ره او راه جداست نه توهم زدگی هست،نه رویا بافی مسلک آنکه نظرگاه دلش سوی خداست دل ، حریمی است......
ادامه شعرگلبرگ تنم پژمُـرده ام از باد خــزان تــاب نــدارم آزرده ام از درد نهـان خـــواب نــدارم یـارب کرَمی تا شوم از درد ، رها من غـیر از تـو بجـان خودت ارباب ندارم دامان تـو مـأوای چو من دلــشُد......
ادامه شعراکنون های بی کرانه همان دیروزهای پربهانه ای است که قاموس فرداهای نادیده را ابهام بیشتری می دهد تا همچنان بستر خشک این رود دل به خیسی این دشت بی ترحم ببندد در گذرگاهی که انسان جویای خوشبختی می ......
ادامه شعرﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺩﺭﯾﺎﺩﻝ ﺍﺩﺏ: ﮐﻤﺎﻝ ﺣﺴﯿﻨﯿﺎﻥ ﺑﯽﺍﺑﺮﯼِ ﭼﺸﻢِ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﺑﯽﭘﺮﺩﮔﯽِ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ «ﮐﻤﺎﻝ » ﺁﺑﯿﺎﺭ ﮔﻞﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭﯾﺎﺩﻟﯽِ «ﺣﺴﯿﻨﯿﺎﻥ » ﺭﺍ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﺷﺒﺪﯾﺰ......
ادامه شعراورک دولو درد و غم دی آغلاما قا گوزو م یوخ آتام یاتیب ایللر بویو توپرا قینا سوزوم یوخ آیری دوشدوم اوندان سونرا آنا یوردوم تبریزدن منی سسله یورقون آتام سن سیز منده دوزوم یوخ. قلبم پراز درد ......
ادامه شعرمی ترسم وقتی تو و عریانی ماه را در حوض ببینم سرم بالای دار باشد!!...
ادامه شعربانوی اردیبهشتی من خنده ات وقتی شکوفا می شود بهار هم از راه خواهد رسید ...
ادامه شعرهرنیمه شب آسمان را به زمین می کشم پلک ماه را می بندم چشمهایت را می بوسم تجسم می کنم شکوه اندامت را درچارچوب در بدون این که تورا از دستان زنی بدزدم در آغوش می گیرم آه........ای هوای تنه......
ادامه شعرولادت مولای متقیان وروزپدر مبارک باد " زلف" زلف را تا وا کنی، لب هم بغل وا می کند گونه های مست تو ،کم کم بغل وا می کند حالت چشمت که می آید به استقبال من لرزه های سی......
ادامه شعرچه ساده ، و چه پیچیده میشود از حسی گنگ، حرفها زد ، واژه ها چید ، و کلام را بستوه آورد. حسی گنگ ، که بوی کهنگی اش . ......
ادامه شعررودخانه های قهوه ای هیچگاه با زمین رو راست نبوده اند شاید سال بعد ما در بستر خشکیده اش چادر زدیم...
ادامه شعرساده ام پنداشتی باز آمد نازی کنی با دل پاکم که سادست آمدی بازی کنی در شگفتم کاین چنین با سن کم هم قادری دلفریبی بشکنی پیمان سخن سازی کنی با صدای نازخود اول بَری هوش وحواس بعد با شیرین زبا......
ادامه شعروقتی که بند بند ِ دلت پاره پاره است رفتن همیشه ساده ترین راه چاره است رفتی که بندهای دلت را رفو کنی با عطر ِ تازه ی بدنی گفتگو کنی رفتی و پشت خاطره ها از وسط شکست رفتی خزر به گوشه ی چشمان من......
ادامه شعرمردی که، درد مرا میداند، رفته است! - زرد - نه این مرد که از اسب افتاده! کویی مرد؟ با تبر دوباره برگرد!... * * * * - پژواره -......
ادامه شعرعزیز من تو بیایی ، شبم چراغانیست برای دیدن چشمت ، نگاه بارانیست نیامدی به سرایم ، مگر پریشانی ؟؟؟ چه جای شکوه ، به خوابم بیا به مهمانی تو میهمان شب و خوابهای گنگ منی بخواب دلبر خوبم ، گل ......
ادامه شعرآنچه بخشیده نمی شود گناهان تو نیست هوس های من نیز قطره اشکِ حسرتی است که از بالهای خموش بر زندگی چکید خرافه را ترانه خواند و عشق را به باورِ ایل شکست ! آنچه جاودانه می شود فریاد......
ادامه شعر