تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف خاطره شبانه یاد باد آن شب خوبی که لبت خندان بود روی چون ماه تو بر چهره من تابان بود دل من پر ز تمنای تو بود و دل تو مهربان بود و تمنای مرا خواهان بود جان بی تاب من از فکر گریزان بود و ...

ادامه شعر
سعید نادمی

وصفِ تو در شهر دیوانه تر از این دلِ دیوانه کدام است ؟ تا این دل ما هست ، تو را خانه کدام است ؟ تو شمعی و جمعی به طوافت دلشان شاد غیر از منِ دلسوخته پروانه کدام است ؟ در شهر فقط وصفِ تو شد ورد...

ادامه شعر
کاظم قادری

شب است و باز دلتنگی گشوده جبهه ی غم را تدارک دیده درمیدان برای من جهنم را چنان در خوان اول زد به قلبم تیر زهرآگین که در می آورد از پا از این کمتر دو رستم را دلم از بدو پیدایش چنان خو کرده بامحنت ...

ادامه شعر
علی معصومی

نبود؟! زندگی کوچه ای ازخاطره ها بود نبود؟ قسمت ما همه اش هول ولا بود نبود؟ از همان لحظه که همسایگی هم شده ایم حال و روز من تو روی هوا بود، نبود؟ من کجا و تو کجاای گل آغشته به مهر اینهم از حکمت شیرین...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

زائر شاه خراسان باز امشب عاشقانه مست باران می شوم مستِ رقصِ نوگلان در باغ و بستان می شوم کوچه در کوچه چراغانی و روشن غرق نور کوچه‌یِ دل تنگی ام آئینه بندان می شوم چشم در چشمانِ ساقی بی خبر از روزگا...

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

رئوف آ ل حیدر امام رضا علیه السلام شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ضامن آهو و انسان و کبوتر می شوی در میان کشورم آ قا تو اختر می شوی لا به لای قلب ما ! تو ...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

من این موجود زشت نو ظهورم را نمی خواهم جنین تازه مولود درون این وجودم را نمی خواهم من این موهوم نا بالغ ولی خودخواه در سینه من این رسوا شده با هر قصورم را نمی خواهم برای این روان خسته، تاوان دادنم د...

ادامه شعر
ابراهیم کشاورزپور

تا صبح میخوابی و من تا صبح بیدارم لعنت‌به من گر دست ازاین"بی خوابی"بردارم بی‌مشتری هستم، خریداری برایم نیست مانند جنس کهنه‌ای در بین بازارم دیروز فرهاد بوده ام، امروز مجنونم من داستانِ غصه‌ی در حال ...

ادامه شعر
محمد  عالمی

عاشقان شادی کنیددوخت پیامبر آمده عا شقان شا ی کنید عشق پیامبر آمده نور چــشم مــاد ر و قالب پیامبر آمده عا شقا ن شا د ی کنید یا و ر حیدر امده صا حب کوثر حق ز هــرا ی ا طــهر آمده عا...

ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

یا رب از توشه ی ناچیز هراسانم کن خادم مملکت شاه خراسانم کن نمکی از نفس گرم حریمش بفرست لایق گستره ی خوان سلیمانم کن از صفاخانه ی سقاش نصیبی برسان از کرامات رضا ، سر زده انسانم کن از پراکندگی ، های ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله النور طوبای جانان تقدیم به محضر امام رئوف حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام نام تو سر بر زد و از بستر جان سبز شد دردها رفتند و برگ و بار درمان سبز شد شد شکوفا دانه ایمان به دل از نام تو د...

ادامه شعر
اکرم بهرامچی

بتابان چو گوهر به ایران ما بلند آفتاب ِ درخشان ما به خاکی که پاکان نام آورش خوش آوازه ماندند در جان ما به عزم ِ درفش ِ و به هر کاوه اش به عزم ِ سیاوش تباران ما در این روزگاران خشک و ملال ِ ببار ابر...

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

((روشنگر وجود به راه اوفتادن است در جویبار، سبزیِ آب، از ستادن است)) تقلید و پیروی نَبَرد راه، شیخ را این کار را که حرفه‌یِ میمون گشادن است زاهد، رو هندُوانه‌یِ خود را بیاب که کارت همی نمک به نمک‌ها...

ادامه شعر
علیرضا خوشرو

(یـارب تـو بـگو دلبــر فرزانه ی من کو)؟ آن روشنیِ خـــــانه و کاشانـه ی من کو؟ هر شب بُتِ چشمان تو را سجــده نمودم آن قبله ی من نرگس مستانه ی مـن کو؟ در غــربت چشمان تـــو افسانه سـرودم آن لعبت ...

ادامه شعر
نجوا خلفیان

کجایی؟ تا که شب هایم ببینی کجایی؟ تا گل عمرم بچینی کجایی؟ تا بگی غمخوار دردی کجایی؟ ای که احساسی که دارم، باورت نیست کجایی؟ تو اکنون بین مایی؟ یا که در افسانه ها دل می بری؟ کجایی؟ ای که بی تو ساحل عمر...

ادامه شعر
علی معصومی

نبودی دلخوش به تو بودیم و تو جانانه نبودی حیران تو بودیم و تو دُردانه نبودی وقتی که هواخواهی تو ورد زبان شد مجنون تو بودیم و تو دیوانه نبودی ای جان به فدای تو که ما را همه ی عمر آتش به جگر بود و...

ادامه شعر
حافظ کریمی

حافظ شیرازی آنگه گفت لسان الغیب شد حفظ قرآن کرد و با قرآن لسان الغیب شد چون که اقیانوس بی تَه گفته قرآن را علی قطره بود حافظ در اقیانوس لسان الغیب شد قطره اند کل خلایق بی نهایت رَبً ماست بی نهایت،بی...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بالین سحر موج موی تو چو در گود کمر می شکند شیشه صبر به بالین سحر می شکند آن چنان روی تو زیبا است به خواب آن لحظه چشم رد می شود و سمت نظر می شکند عطر جاری ز تنت جان و دلم برده و باز خوی...

ادامه شعر
نازنین نکیسا

عشق تو آتشم زده، کی ز تو من جدا شوم جز سر کوی تو نگار، معتکف کجا شوم؟؟ شور و نوای من تویی، شعر و هوای من تویی بی تو چنان تهی ولی، با تو پر از صفا شوم خون شده از فراق تو، این دل بی قرار من گر بنوازی ام...

ادامه شعر
محمد نیک روش

من خود خمار شعرم و شعرم خمار توست من درحصار این دل و دل درحصار توست گاهی مرا لجام قلم ، می رود ز دست آری ؛ دلم که هیچ ، قلم بیقرار توست می میرم از حسادت اویی که کام دل میگیرد از تو هردم و در سایه س...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا